اسم الکتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 141
چه مىخواهيد از من بپرسيد.
مردى مؤمن و خدا و رسول دوست، برخاست و گفت: اى پيامبر خدا! من كه
هستم؟ فرمود: تو عبد اللَّه بن جعفر هستى، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم
او را فرزند پدرش دانست. آن مرد خوشحال بر جايش نشست.
سپس مردى منافق و بيمار دل و دشمن خدا و رسولش برخاست و گفت: اى رسول
خدا! من چه كسى هستم؟
فرمود: تو فلانى پسر فلانى، چوپان بنو عصمة كه بدترين شاخه قبيله
ثقيف هستند مىباشى. آنان نافرمانى خدا كردند، خداوند هم خوارشان نمود. آن مرد
نشست و بدينسان خداى خوارش نمود و در برابر چشم همه رسوايش كرد، چرا كه مردم پيش
از اين شكى نداشتند كه وى از دلاوران و بزرگان قريش است.
سپس فرد سومى برخاست كه منافق و بيمار دل بود گفت: اى رسول خدا!
بهشتىام يا دوزخى؟ فرمود: دوزخى هستى! آن مرد نشست و خداوند خوارش نمود و در
برابر همه رسوايش كرد.
عمر بن خطاب برخاست و گفت: ما خشنوديم كه خداوند پروردگار ما و اسلام
دين ما و تو اى رسول خدا پيامبر ما هستى، و به خدا پناه مىبريم از خشم او و
رسولش، از ما درگذر اى رسول خدا، خداى از تو درگذرد، عيب ما را بپوشان خداى تو را
بپوشاند. رسول خدا فرمود: خوب! بعد از اين حرفها، سؤالى هم دارى؟ عمر گفت: اى رسول
خدا! خواهان عفو امت هستم.
على بن ابى طالب عليه السّلام برخاست و گفت: اى رسول خدا! نسبم را
بفرما كه من چه كسى هستم تا مردم خويشاوندى مرا با تو بدانند.
فرمود: اى على! تو و من از دو شطّ نور خلق شديم كه از زير عرش تابيده
بودند و تقديس خداى مىكردند، و اين دو هزار سال پيش از آفرينش خلق بود، سپس از آن
دو شط نور دو قطره آب زلال سپيد به هم پيچيده پديد آمد و سپس آن دو قطره آب
اسم الکتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 141