(1) حديث كرد ما را محمد بن ابراهيم گفت خبر كرد ما را احمد بن محمد همدانى از على بن حسن بن على بن فضال از پدر او از ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام كه گفت او را مردى از اهل خراسان يا ابن رسول اللَّه ديدم رسول اللَّه (ص) را در خواب كه گويا ميگفت مرا كه چگونه است حال شما در وقتى كه دفن شود در زمين شما پاره از بدن من و بسپارند بشما امانت من و پنهان شود در خاك شما ستاره من پس گفت او را امام رضا (ع) آن منم كه دفن ميشوم در زمين شما و منم پاره از بدن پيغمبر شما و منم آن امانت و ستاره آگاه باش هر كه زيارت كند مرا و او داند آن چه واجب گردانيده است خداى تعالى از حق من و طاعت من پس من و پدران من شفيعان او باشيم در روز قيامت و هر كه ما باشيم شفيعان او روز قيامت رستگار شود و اگر چه باشد بر وى مثل گناهان جنيان و آدميان حديث كرد ما را احمد بن اسحق نيشابورى گفت پرسيدم از امام محمد تقى (ع) كه چيست از براى آنكه زيارت كند قبر پدر تو را در طوس گفت هر كه زيارت كند قبر پدر مرا در طوس بيامرزد خدا او را هر گناهى كه از پيش كرده است و هر چه كند بعد از آن و قبض شد روح مطهر او در طوس از زمين خراسان بقريه سناباد در ماه صفر در سال دويست و سه و او را در آن روز پنجاه و پنج سال بود و قبر او در شهر طوس است بقريه سناباد و كشنده او مأمون است عليه اللعنة بزهر

فصل چهاردهم در زيارت امام محمد تقى (ع)

(2) روايت كرد ابراهيم بن عقبه گفت نوشتم بامام على (ع) نقى و سؤال كردم از وى از زيارت امام حسين (ع) و امام موسى و امام محمد تقى عليهم السلام در بغداد پس نوشت آن حضرت بمن كه آن مقدم فاضلتر است و اين جميعا بزرگتر است از اجر و قبض شد روح مطهر او در بغداد آخر ذى القعده سال دويست و بيست و او را در آن روز بيست و پنج سال بود و قبر شريفش در بغداد است بقبرستان قريش در پشت‌