اسم الکتاب : کاشف الاستار(ترجمه جامع الاخبار) المؤلف : الشعيري، محمد الجزء : 1 صفحة : 167
مرگ گفت پس كيست كه رشك بردهترين
مردمانست فرمود بدنى كه در زير خاك است ايمن است از عقوبت و اميد دارد ثواب را و گفت مردى سلمان فارسى
رضى اللَّه عنه را كه چگونه صباح كردى فرمود چگونه صباح كند آنكه مرگ آخر
كار او است و گور منزل او و كرمان همسايگان او و اگر آمرزيده نشود پس آتش منزل او است
گفتند حذيفه يمانى
را كه چگونه صباح كردى گفت چگونه صباح كند آنكه باشد اسم او بنده و دفن مىشود
فردا در گور تنها و برانگيخته مىشود پيش خدا تنها از مسيّب گفت بيرون آمد روزى
امير المؤمنين از خانه پس استقبال كرد او را سلمان ره پس فرمود آن حضرت بسلمان
كه چگونه صباح كردى يا
عبد اللَّه عرض كرد صباح كردم در چهار غم فرمود او را كه چيست آن غمها گفت غم عيال كه طلب
ميكند نان و خواهشها و خداى تعالى طلب ميكند طاعت و شيطان امر ميكند بمعصيت و ملك الموت
طلب ميكند روح را پس فرمود امام (ع) او را كه بشارت باد ترا يا ابا عبد اللَّه بدرستى كه
از براى تست بهر خصلتى درجهها و بدرستى كه بودم و داخل شدم بر رسول خدا (ص) روزى پس فرمود چگونه صباح كردى يا
على عرض كردم صباح كردم نيست آب در دست من غير از آب و من غمناكم بحال دو فرزند خود
حسن و حسين پس فرمود مرا كه يا على غم عيال سپريست از آتش و طاعت خدا امانيست از عذاب
و صبر بر درويشى جهاد است و فاضلتر از عبادت شصت سال است و غم مرگ كفاره گناهانست و بدان
يا على بدرستى كه روزى بندگان بر خداست سبحانه و تعالى و غم تو بايشان نه ضررى ميدهد
و نه نفعى الّا آنكه
اسم الکتاب : کاشف الاستار(ترجمه جامع الاخبار) المؤلف : الشعيري، محمد الجزء : 1 صفحة : 167