اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 502
ضرورى است لذا وجهى ندارد كسى سؤال
كند «لم جعل الانسان حيوانا» انسانيّت، قابل انفكاك از حيوانيّت نيست تا كسى از علّت
آن سؤال كند و همچنين در قضيّه الانسان ناطق- پس قضيّه ضروريّه موجبه از دايره علّت
و سؤال از علّت خارج است و همچنين قضيّه سالبه، وقتى مىگوئيد «الانسان ليس بحجر بالضّرورة»
در اين صورت، سؤال از علّت درباره حجريّت يا عدم حجريّت، مفهومى ندارد و انسان هميشه
ملازم با عدم حجريّت است و اين مطلب تازه و جديدى نيست كه علّت، آن را بوجود آورده
باشد.
امّا در قسم سوّم يعنى آن جائى كه نه ثبوت محمول
ضرورى است و نه عدمش ضرورت دارد چنانچه شما محمول را براى موضوع، ثابت كرديد، در اين
صورت، جاى سؤال از علّت هست كه كسى پرسش كند جانب ثبوت و عدم ثبوت محمول براى موضوع،
علىالسّويه بود امّا چه شد كه جانب ثبوت، رجحان پيدا كرد- و يا چه سبب شد كه جانب
عدم ثبوت، رجحان پيدا كرد- لذا در باب ماهيّات ممكن الوجود مىتوان از علّت سؤال نمود.
جمعبندى: 1- در قضيّه «الذّاتى لا يعلّل» ملاك عدم
نياز تعليل مشخّص و واضح شد كه بىجهت نمىتوان گفت «الذّاتى لا يعلّل» 2- ملاك عدم
نياز به علّت، ضرورى الثّبوت يا ضرورى العدم بودن محمول است 3- ملاك مذكور در چهار
مورد وجود دارد.
1- مجموع الماهيّت 2- جنس الماهيّت 3- فصل الماهيّت
4- لازم الماهيّت و در غير از موارد مذكور كه مسئله ضرورى الثّبوت و ضرورى العدم، مطرح
نبوده مىتوان از علّت، سؤال نمود مثلا نمىتوان سؤال كرد كه «لم جعل الانسان انسانا»
امّا مىتوان گفت «لم وجد الانسان» چون انسانيّت براى انسان، ضرورى است امّا وجود،
براى او ضرورت ندارد، ماهيّت انسان، نسبت به وجود و عدم، متساوى است و اينچنين نيست
كه يكى از طرفين براى او ضرورت داشته باشد.
اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 502