اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 498
شقاوت ذاتى عاصى است و او به علّت
سوء سريره به معصيت تمايل پيدا كرده و به دنبالش از او گناه سر زده و بديهى است كه
در دنبال معصيت هم استحقاق عذاب و عقوبت، تحقّق پيدا مىكند و همچنين طاعتى كه از فردى
محقّق مىشود، مسبوق به اراده هست امّا ريشه اراده و علّت اصلى آن عبارت از سعادت و
حسن سريرهاى است كه در آن شخص موجود است و سعادت و حسن سريره، براى آن فرد، يك امر
ذاتى مىباشد.
خلاصه: كسى كه داراى سوء سريره هست، تمايل به معصيت
و شخصى كه داراى حسن سريره مىباشد، تمايل به اطاعت پروردگار پيدا مىكند.
مصنّف سپس دفع دخلى نموده كه ابتداء بايد بيان ايشان
روشن شود تا جواب آنهم واضح گردد:
كسى نبايد سؤال كند «لم جعل السّعيد سعيدا و الشّقى
شقيّا» زيرا سؤال مذكور، شبيه اين است كه پرسش كنيم «لم جعل الانسان انسانا» همانطور
كه سؤال از علّت درباره ذاتى انسان، مفهومى ندارد در محلّ بحث هم سؤال از «ذاتى» معنا
ندارد و «الذّاتى لا يعلّل» يعنى ذاتى قابل تعليل نيست و نيازى به علّت ندارد و بعضى
از روايات هم اين مطلب را تأييد مىكند از جمله:
الف: «... الشّقى من شقى فى بطن امّه و السعيد من
سعد فى بطن أمه ...» يعنى كسى كه سعيد است از همان اوّل و قبل از اينكه پا به اين جهان
بگذارد سعادت، همراه او هست و كسى كه شقى هست، در بطن مادر و قبل از ولادت، شقاوت همراه
او مىباشد.
ب: «... عن ابى عبد اللّه (عليه السّلام) قال: النّاس
معادن كمعادن الذّهب و الفضّة فمن كان له فى الجاهليّة اصل فله فى الاسلام اصل».
اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 498