اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 416
مىپردازيم.
طلب حقيقى: صفتى است كه قائم به نفس انسان مىباشد
و آن خواست واقعى و از اوصاف حقيقيّه نفس انسان است. مثلا فلان كتاب، مطلوب حقيقى شما
هست يعنى طلب باطنى و حقيقى شما به آن كتاب، تعلّق گرفته و شما به آن علاقهمند هستيد
بنابراين شما واجد الطّلب و آن كتاب، مطلوب شما مىباشد پس در مثال مذكور، يك طلب حقيقى
تحقّق دارد بدون اينكه نياز به وجود لفظ و كلامى هم باشد و لزومى ندارد شما آن مطلب
را به صورت خبر براى كسى بيان كنيد بنا بر آنچه كه گفتيم نتيجه گرفته مىشود كه:
طلب حقيقى، صفتى است كه قيام به نفس دارد- امر اعتبارى
نيست- و يك واقعيّت است و بديهى است كه لزومى ندارد انسان، تمام واقعيّات را بالعين
مشاهده كند.
طلب انشائى: بعضى از مفاهيم، داراى وجود انشائى هستند
يعنى قابليّت آن را دارند كه انشاء به آنها تعلّق گيرد مانند طلب، تمنّى، ترجّى و امثال
آنها فرضا مىدانيد كه دو نوع، تمنّى و ترجّى داريم:
الف: تمنى و ترجّى حقيقى كه مثلا عبارت است از علاقه،
ميل، اميد باطنى و قلبى.
ب: تمنى و ترجّى انشائى كه به وسيله الفاظ مربوطه
ايجاد مىشود.
يك مثال: در باب نكاح شما به وسيله انكحت و قبلت،
علقه زوجيّت را كه يك امر اعتبارى است، انشاء و ايجاد مىكنيد و يا مثلا در مورد بيع،
وقتى مقدّمات و شرائط انجام معامله، مهيّا شد به وسيله صيغه مخصوصى بيع را ايجاد و
انشاء مىكنيد. پرواضح است كه «بيع» مانند «زيد» داراى وجود خارجى نيست بلكه شما به
وسيله صيغه
اسم الکتاب : إيضاح الكفاية المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 416