لغتنامه
« أ »
اثرّ فيه: در او اثرى باقى گذاشت.
- تأثّر زيد منه و به: از او اثرى در زيد حاصل شد.
- الاثر ج آثار و اثور: باقيمانده يك چيز (بعد از بين رفتن آن مثلا)، نشانه يك چيز
الاجر ج اجور و آجار: ثواب، پاداش
اخذ- اخذا الشيء: او را گرفت.
الآخر ج آخرون: ديگرى
الاخر ج آخرون: ضدّ اول
الارض ج ارضون: زمين
امّ ج امّهات: مادر
امن- امنا و امانا: مطمئن شد.
فهو امن و امين
- امن- امنآه: به او اعتماد كرد.
فهو آمن
الامين: مورد اطمينان
الامانة:
اوي- اوية له: به او ترحّم و دلسوزى كرد.