پس از سال 619 كه از سالم بن بدران مجاز شده و بعد از تاريخ 624 كه
ابتداى فرمانفرمائى ناصر الدين محتشم در قهستان است مىباشد.
خواجه پس از مدتى اقامت در قهستان بنا بدر خواست علاء الدين محمد
پادشاه اسماعيليه بهمراهى ناصر الدين بقلعه ميموندز رفت و پادشاه اسماعيلى مقدم
او را گرامى داشت و در اعزاز و احترام وى افزود و كتابخانه مهم خويش را براى
مطالعه در اختيار وى گذاشت و خواجه در آنجا بىاختيار ببود تا آنكه علاء الدين
درگذشت و نوبت سلطنت بخورشاه رسيد، و در اين وقت هلاكو براى استيصال اسماعيليه
باطراف قلاع ايشان لشكر كشيد، و خور شاه باستصواب خواجه تسليم شد. و در روز يكشنبه
اول ذيقعده سال 654 با اعيان دولت خود و خواجه جهان و جمعى كه در قلعه محبوس بودند
از دژ بزير آمد.
هلاكو چون مراتب فضل و كمال خواجه را شنيده بود و هم آگاه شده بود
كه خور شاه بصلاحديد وى دست از ستيز و آويز كشيده است او را بنواخت و ملازم ركاب
خويش گردانيد. و چون از كار اسماعيليه فارغ شد بفكر فتح بغداد و تنبيه خليفه برآمد
و در اين باب با خواجه مشورت نمود و خواجه او را در اين امر تشويق كرد و هلاكو
متوجه بغداد گرديد و آن شهر را در محاصره افكند، و مدتى زمان محاصره امتداد يافت
تا آنكه لشكر مغول از اطراف ببغداد حمله كردند و كار را بر لشكر خليفه و مردم
بغداد تنگ نمودند تا خليفه ناچار به تسليم گرديد و روز يكشنبه چهارم صفر سال 656
با سه پسر خود از شهر بيرون شد و باردوى هلاكو خان رفت و بغداد به تصرف مغولان
درآمد.
هلاكو پس از نابود كردن خليفه از اطراف بغداد حركت كرد و متوجه
تختگاه خويش گرديد. خواجه طوسى پس از فتح بغداد سفرى بحله اسديه