اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 82
مستلزم دور باطل است و ...
اينها سلسله اعتراضات فخر رازى بر وجود صورت نوعيّه بود.
خواجه نصير طوسى به بيانى كه گذشت به اعتراضات او پاسخ داد كه نيازى
به تكرار آن نيست.
در تأييد نظر خواجه، از اينكه اعتراضات فخر رازى در حدّى نيست كه
دليل اثبات صورت نوعيّه را از حجيّت بازدارد چند مطلب را يادآورى مىنمائيم.
1- فخر رازى تصريح
مىكند كه اگر بعضى از آثار و كيفيات اجسام مانند سهولت انفكاك و ... معلول صور
نوعيّهاند، همه اجسام نيازى بصورت نوعيّه ندارند و اجسامى كه به صعوبت انفكاك و
التيام را مىپذيرند- صعوبت كه به معنى عدم سهولت است- ممكن است معلول عدم صورت
نوعيّه باشد. عدم انفكاك فلك هم ممكن است معلول عدم صورت نوعيّه باشد.
طبق اين كلام، او براى بعضى از اجسام، قائل به صورت نوعيّه است،
درحالىكه دو دليل آورد بر اينكه صورت نوعيّه، كلّا باطل است.
2- فخر رازى بر
دليل اثبات صورت نوعيّه اعتراض وارد مىكند سپس دليل بر ابطال مطلق صورت نوعيّه
مىآورد و اختلاف آثار اجسام را به هيولى نسبت مىدهد، درحالىكه بر دليل فصل و
وصل در اثبات هيولى اعتراض نمود و دليل بر ابطال هيولى مىآورد (رجوع شود به صفحه
65)
3- فخر رازى در «المباحث المشرقيّه» كلامى دارد در تأييد قول بوجود صورت
نوعيّه در ابتدا طبيعت را سه قسم مىشمرد:
«طبيعت عامّ يعنى ذات شىء، طبيعت خاصّ يعنى مقوّم ذات
و طبيعت اخصّ يعنى مبدأ تحريك و تسكين». سپس كلام خود را چنين ادامه مىدهد:
«صورت نوعيّه بسائط، عبارت از نفس طبيعت آنها است،
چنانچه صورت مقوّم آب، همان طبيعت آب است. فرق ميان «طبيعت» و «صورت نوعيّه» اعتبارى است طبيعت به اعتبار اينكه مبدأ آثارى مانند برودت و
رطوبت است، آن را «طبيعت» گويند و به اعتبار اينكه مقوّم نوع است، آن را
صورت نوعيّه گويند»[1].
[1].... أنّ الصّورة فى البسائط هى نفس الطبيعة كالماء
مثلا فأنّ صورته المقوّمة ليست الّا نفس طبيعة و مع ذلك فالأعتبار مختلف لأنّها
بالقياس الى تقويم النّوع صورة و بالقياس الى كونه مبدأ للأثار الملائمة للماء مثل
البرودة و الرّطوبة طبيعة .... فخر رازى- المباحث المشرقيه- ج 1- صفحه 523.
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 82