اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 157
- فلك واحد- داراى دو نفس يعنى دو ذات متباين باشد كه محال است. شاهد
بر درستى اين قول خواجه، كلام بو على است كه در «اشارات» مىگويد:
«اراده كلّى سبب ايجاد شىء جزئى نخواهد شد، مگر بسبب
مخصّص يعنى اراده جزئى».
در اين كلام بو على، اشارهاى به نفس جسمانى نشده است. و از اينكه
اراده جزئى، حاكى از نفس جسمانى باشد، تفسيرى از خود فخر رازى بود نه سخن بو على.
شاهد ديگر، كلام خود فخر رازى در المباحث المشرقيّه است كه پس از
ابطال نظريّه، كسانى كه ادراك جزئى را براى نفس ناطقه منكرند مىگويد:
«نفس ناطقه در شرايطى، جزئيّات و محسوسات را ادراك
مىنمايد و آن شرايط اين است كه ادراك توسط قواى جسمانى باشد و ديگر آنكه آن قوى سالم
باشند و شىء مرئىّ در قوّه جسمانى حضور پيدا كرده باشد، ليكن نه زياد نزديك و نه
زياد دور و ...»[1].
بنابراين فخر رازى كه مبدأ ادراكات حسّى و جزئى را در انسان نفس
ناطقه او مىداند، پس مبدأ ادراك و اراده وضع جزئى در فلك هم بايد همان نفس ناطقه
فلك باشد، نه نفس جسمانى.
فخر رازى در محصّل هم تصريح مىكند كه:
«به اعتقاد من قوّه مدرك جزئيات در انسان، همان نفس ناطقه او است، ولى
اعتقاد ارسطو و بو على برخلاف اين است»[2].
پس فخر رازى در «شرح اشارات»، ادراك و اراده جزئى را براى نفس ناطقه فلك كه منكر مىشود،
در «المباحث المشرقيّه» و «محصّل» مبدأ ادراك جزئى را، نفس ناطقه مىداند و اين
بظاهر تناقضى در كلام او است.
ديگر آنكه در محصّل قول عدم ادراك نفس ناطقه جزئيات را كه به ارسطو و
بو على نسبت داده، ظاهرا درست نيست، چون خواجه در «تلخيص المحصّل» مىگويد:
«ارسطو و بو على، ادراك جزئيّات را براى نفس ناطقه،
منكر نيستند، بلكه معتقدند كه
[1].... النّفس و أن كانت هى المدركة لهذه المحسوسات
لكن ادراكها لها موقوف على شرائط منها كون الآلة سليمة و المرئىّ حاضرا عند الألة،
لا بالقرب القريب منها و لا بالبعد البعيد عنها ...- فخر رازى- المباحث المشرقيّة-
ج 2- صفحه 342.