اسم الکتاب : سه رسائل فلسفى المؤلف : الملا صدرا الجزء : 1 صفحة : 317
فقال: الحق يحبهم لأنه لا يحب الا نفسه، فليس [1] في الوجود الا هو و
ما سواه، فهو من صنعه فقد مدح نفسه.
[1]. و اعلم انه لا يلزم ان يكون الإرادة امرا زائدا على ذات
المريد و لا يلزم أيضا ان تكون الغاية، اي العلة الغائية امرا زائدا على ذات
الفاعل، كما في الممكنات الواقعة في دار الحركات و المتحركات و الموجودات التي
تكون الغاية متمم فاعلية الفاعل. بيان اين مطلب توقف دارد بر ذكر تحقيقى عميق كه
در فهم مطالب مذكور در جواب مدخليت تام دارد، بنا بر اصالت وجود و وحدت حقيقت هستى
و تشكيك خاصى بلكه خاص الخاصى، جميع صفات كماليه وجود عين حقيقت وجود است در جميع
مراتب وجودى. يكى از معانى عامّة كه در جميع مراتب و مظاهر وجودى تحقّق دارد و
سارى در همه حقايق است، اراده به معناى حب و عشق به شيء و رضاى به شيء است كه
تابع ادراك خير و شهود امر ملايم و غير منافى با ذات عاشق و محب بوده و از آن به
ابتهاج نيز تعبير شده است.
مخفى نماند كه اين بهجت و سرور و عشق و حب ناشى از درك و شهود كمال
و خيريت گاهى به اين صورت متحقق شود كه عشق و حب و عاشق و محب و معشوق و محبوب و
مبتهج و بهجت در يك شيء واحد مجتمع شود و يك وجود واحد از آن جهت كه كامل تام و
خير مطلق است، منشأ حب و عشق است و از آنجايى كه شيء در ذات اين بهجت و سرور را
شهود مىكند، مبتهج است و نتيجة خود مبتهج است و چون عاشق حقيقى نفس عشق است[1]،عاشق و معشوق و عشق و به حسب واقع مريد و مراد و اراده يك شيء
واحد است. و از آنجايى كه وجود داراى مراتب و مظاهر متعدد است، گاهى مريد و عاشق و
محب امرى و مراد و معشوق امر ديگر است، اگرچه در اين اينجا نيز و نيز در موارد
ديگر يك نوع وحدت و اتحادى بين مريد و مراد و اراده تحقق دارد. بنا بر وحدت حقيقت
وجود و علم و قدرت و اراده و ساير شئون وجودى، هر وجود و موجودى خود مصداق علم و
عالم و معلوم و مريد و اراده و عشق و معشوق و عاشق و رضا و مرضى و راضى است و اين
معانى به حسب شدت و ضعف و وحدت و كثرت تابع وجودند و در جاى خود نيز بيان شده است
كه اوّل تعيّن عارض بر اصل وجود، تعين شهودى و علمى و نورى است كه مفتاح جميع
مفاتيح غيب و شهود مىباشد.
خلاصه كلام آنكه از آنجايى كه جميع صفات كماليه از جمله اراده كه
از آن به: علم به نظام اتم و احسن[2]،تعبير شده است و اهل عرفان از آن به حب
و عشق به ذات و معروفيت اسماء و صفات
[1]از همين جا سر معناى اين كلمه قدسيه كه «كنتكنزا مخفيا فاحببت ان اعرف ...» ظاهر مىشود و منتظر باش كه آن را
تحقيق مىنماييم.
[2]اراده بر دو قسم است: تكوينى و تشريعى كه از دوم علماى
كلام و محققان از علماى علم اصول فقه در بحث طلب و اراده، به تعبيرهاى مختلف از
جمله علم به مصلحت و مفسده در افعال مكلفان ياد كردهاند و در اين مقام (يعنى فرق
بين اين دو اراده) بحثى تحقيقى است كه شايد در اين حواشى به طور اختصار متعرض بيان
آن شويم.
اسم الکتاب : سه رسائل فلسفى المؤلف : الملا صدرا الجزء : 1 صفحة : 317