اسم الکتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) المؤلف : جمعى از علما الجزء : 1 صفحة : 135
ياوى چون طوى يطوى، امر حاضر ايو تا آخر، اسم فاعل آو اسم مفعول
ماوىّ.
مهموز الفاء مضاعف هم از
باب فعل يفعل حكم مضاعف دارد، چون «الأزّ: بند دست از جاى بيرون رفتن» ازّ يازّ
چون ضرب يضرب پس حكم مهموز هر باب، حكم صحيح آن باب دارد.
ماضى معلوم مدّ مدّا مدّوا
تا آخر. اصل مدّ، مدد بود؛ اجتماع دو حرف اصلى در يك كلمه از يك جنس ثقيل بود
اوّلى را ساكن كردند و در ثانى ادغام نمودند مدّ شد. و در مددن و مابعد او چون دال
دوّم ساكن بود به سكون لازم، ادغام ممكن نبود از اين جهت بر حال خود ماندند.
مستقبل معلوم: يمدّ يمدّان
يمدّون تا آخر. اصل يمدّ، يمدد بود حركت دال اوّل را به ميم دادند و در دال ثانى
ادغام نمودند يمدّ شد و در يمددن و تمددن ادغام ممكن نبود چنانكه در مددن معلوم
شد. ماضى مجهول: مدّ مدّا مدّوا تا آخر. مستقبل مجهول: يمدّ يمدّان يمدّون تا آخر،
امر حاضر را در مفرد مذكر چهار وجه جايز است.
مدّ مدّ مدّ امدد[2] به فكّ ادغام، و در باقى يك وجه
چون مدّا
[1] سنضدد دو دال آخر اشاره است به مضاعف و سين، سمع يسمع و نون،
نصر ينصر و ضاد، ضرب يضرب.
[2] از براى اينكه چون
حركت آخر بجزمى نيفتاد هر دو دال ساكن شدند و تلفظ ممكن نشد در-
جامع المقدمات (جامعه
اسم الکتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) المؤلف : جمعى از علما الجزء : 1 صفحة : 135