يعنى: (وقتى كه خداى
ابراهيم او را به كلمه هايى امتحان كرد پس آنها را تمام كرده و به آخر رسانيد،
فرمود: من تو را براى مردم امام و پيشوا قرار مى دهم، ابراهيم گفت و از فرزندان
من، فرمود عهد و فرمان من به ستمكاران نمى رسد).
يعنى: (و ما ايشان را
پيشوايانى قرار داديم كه به امر ما هدايت و رهبرى مى كردند).
امامت در باطن اعمال
امام چنانكه نسبت به ظاهر
اعمال مردم، پيشوا و راهنماست، همچنان در باطن نيز سمت پيشوايى و رهبرى دارد و
اوست قافله سالار كاروان انسانيت كه از راه باطن به سوى خدا سير مى كند. براى روشن
شدن اين حقيقت بدو مقدمه زيرين بايد توجه نمود.
اوّل: جاى ترديد نيست كه
به نظر اسلام و ساير اديان آسمانى يگانه وسيله سعادت و شقاوت (خوشبختى و بدبختى)
واقعى و ابدى انسان، همانا اعمال نيك و بد اوست كه دين آسمانى تعليمش مى كند و هم
از راه فطرت و نهاد خدادادى نيكى و بدى آنها را درك مى نمايد.
اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط قديم المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 192