اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط جديد المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 38
سپرد[1]. ايشان بناى بى بندو بارى گذاشته آشكارا به ستم و بيداد و فسق و
فجور و نقض قوانين جاريه اسلامى پرداختند، سيل شكايتها از هر سوى به دارالخلافه
سرازير شد ولى خليفه كه تحت تأثير خويشاوندان اموى خود و خاصه مروان بن حكم[2] قرار داشت به شكايتهاى مردم ترتيب
اثر نمىداد بلكه گاهى هم دستور تشديد و تعقيب شاكيان را صادر مىكرد[3] تا بالاخره به سال 35 هجرى مردم بر وى
شوريدند و پس از چند روز محاصره و زد و خورد وى را كشتند.
خليفه سوم در عهد خلافت
خود حكومت شام را كه در رأس آن از خويشاوندهاى اموى او معاويه قرار داشت بيش از
بيش تقويت مىكرد و در حقيقت
[1] . تاريخ يعقوبى، ج 2،
ص 150؛ تاريخ ابىالفداء، ج 1، ص 168؛ تاريخ طبرى، ج 3، ص 377 و غير آنها
[2] . تاريخ يعقوبى، ج
2، ص 150؛ تاريخ طبرى، ج 3، ص 397
[3] . جماعتى از اهل مصر
به عثمان شوريدند عثمان احساس خطر كرده از على بن ابىطالب عليه السلام استمداد
نمودهاظهار ندامت كرد على به مصريين فرمود: شما براى زنده كردن حق قيام كردهايد
و عثمان توبه كرده مىگويد: من از رفتار گذشتهام دست بر مىدارم و تا سه روز ديگر
به خواستههاى شما ترتيب اثر خواهم داد و فرمانداران ستمكار را عزل مىكنم پس على
از جانب عثمان براى ايشان قرار دادى نوشته و ايشان مراجعت كردند.
در بين راه غلام عثمان
را ديدند كه بر شتر او سوار و بهطرف مصر مىرود از وى بدگمان شده او را تفتيش
نمودند با او نامهاى يافتند كه براى والى مصر نوشته بود بدين مضمون: بهنام خدا
وقتى عبدالرحمان بن عديس نزد تو آمد صد تازيانه به او بزن و سر و ريشش را بتراش و
به زندان طويل المده محكومش كن و مانند اين عمل را درباره عمربن الحمق و سودان بن
حمران و عروة بن نباع اجرا كن.
نامه را گرفته و با خشم
به جانب عثمان برگشته اظهار داشتند: تو به ما خيانت كردى! عثمان نامه را انكار
نمود. گفتند: غلام تو حامل نامه بود. پاسخ داد بدون اجازه من اين عمل را مرتكب
شده. گفتند مركوبش شتر تو بود. پاسخ داد شترم را دزديدهاند گفتند: نامه به خط
منشى تو مىباشد. پاسخ داد بدون اجازه و اطلاع من اين كار را انجام داد.
گفتند: پس به هرحال تو
لياقت خلافت ندارى و بايد استعفا دهى، زيرا اگر اين كار به اجازه تو انجام گرفته
خيانت پيشه هستى و اگر اين كارهاى مهم بدون اجازه و اطلاع تو صورت گرفته پس
بىعرضهگى و عدم لياقت تو ثابت مىشود و به هرحال يا استعفا كن و يا الان عمال
ستمكار را عزل كن، عثمان پاسخ داد: اگر من بخواهم مطابق ميل شما رفتار كنم پس شما
حكومت داريد. من چه كاره هستم؟ آنان با حالت خشم از مجلس بلند شدند. «تاريخ طبرى،
ج 3، ص 402- 409؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 150- 151»
اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط جديد المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 38