بسيارى از دانشمندان
امروزى كه در وحى ونبوت كنجكاوى كردهاند مسئله وحى و نبوت و مسائل مربوط به آنرا
با اصول روانى اجتماعى توجيه نمودهاند مىگويند پيغمبران خدا مردانى پاك نهاد،
بلند همت و بشر دوست بودهاند كه براى پيشرفت مادى و معنوى بشر و اصلاح جامعههاى
فاسد قوانين و مقرراتى تنظيم نموده و مردم را به سوى آن دعوت كردهاند و چون مردم
آن روز زير بار منطق عقل نمىرفتهاند براى جلب اطاعت مردم، خود و افكار خود را به
عالم بالا نسبت دادهاند و روح پاك خود را روح القدس و فكرى كه از آن ترشح مىكند
(وحى و نبوت) و وظايفى را كه از آن نتيجه گرفته مىشود (شريعت آسمانى) و بياناتى
كه مشتمل به آنهاست مثلا (كتاب آسمانى) ناميدهاند.
كسى كه با انصاف و نظر
عميق به كتب آسمانى و به ويژه به قرآن كريم و همچنين به شريعت پيغمبران نگاه كند،
ترديد نخواهد داشت كه اين نظريه درست نيست.
پيغمبران خدا مردان سياست
نبودند بلكه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند.
[1] . سجده، آيه 42: و
تحقيقاً قرآن كتابى است گرامى و از حريم خود منع كننده كه هيچ باطلى را از پس و
پيشنمىپذيرد
[2] . احزاب، آيه 40:
محمد پدر كسى از شما نيست بلكه پيغمبر خدا و ختمكننده پيغمبران مىباشد
[3] . نحل، آيه 89: و
نازل كرديم به سوى تو كتاب را در حالىكه روشن كننده هر چيز است
اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط جديد المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 124