اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط جديد المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 121
دركى است مرموز.
خداى متعال در كلام خود در
خصوص وحى شريعت خود و نارسايى عقل در اين خصوص اشاره كرده مىفرمايد: «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ
النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ ... رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا
يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»[1]
پيغمبران- عصمت نبوت
ظهور پيغامبران خدا نظريه
وحى را كه در فصل سابق گذشت تأييد مىكند.
پيغامبران خدا مردانى
بودند كه دعوى وحى و نبوت نمودندو به دعوى خود حجت قاطع اقامه كردند و مواد دين
خدا راكه همان قانون سعادت بخش خدايى است به مردم تبليغ نموده در دسترس عموم
گذاشتند و چون پيغمبران كه با وحى و نبوت مجهز بودند، در هر زمان كه ظاهر شدند بيش
از يك فرد يا چند فرد نبودند، خداى متعال هدايت بقيه مردم را با مأموريت دعوت و
تبليغ كه به پيغمبران خود داده، تتميم و تكميل فرمود.
و از اينجاست كه پيغمبر
خدا بايد با صفت عصمت متصف باشد يعنى در گرفتن وحى از جانب خدا و در نگهدارى آن و
در رسانيدن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصيت (تخلف از قانون خود) نكند زيرا
چنانكه گذشت تلقى وحى و حفظ و تبليغ آن سه ركن هدايت تكوينى مىباشند و خطا در
تكوين معنايى ندارد.
گذشته از اينكه معصيت و
تخلف از مؤداى دعوت و تبليغ خود، دعوتى است عملى به ضد دعوت و موجب سلب وثوق و
اطمينان مردم است از راستى و درستى دعوت و در نتيجه غرض و هدف دعوت را تباه
مىكند.
[1] . نساء، آيه 162: ما
وحى كرديم به سوى تو چنانكه وحى كرديم به سوى نوح و پيغمبرانى كه بعد از او بودند-
پيغمبرانى كه نويد دهندگان و ترسانندگان بشر بودند براى اينكه پس از فرستادن
پيغمبران مردم به خدا حجتى نداشته باشند. بديهى است كه اگر عقل در اتمام حجت خدا
كافى بود حاجتى به پيغمبران در اتمام حجت نبود
اسم الکتاب : شيعه در اسلام - ط جديد المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 121