اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 85
الوجود هو الاصيل دون
الماهيّة، اى انّه هو الحقيقة العينيّة التى نثبتها بالضرورة ... و اذ ليس لكلّ
واحد من هذه الاشياء الّا واقعيّة واحدة، كانت احدى هاتين الحيثيّتين، اعنى
الماهيّة و الوجود، بحذاء ما له من الواقعيّة و الحقيقة و هو المراد بالاصالة و
الحيثيّة الاخرى اعتباريّة منتزعة من الحيثيّة الاصيلة تنسب اليها الواقعيّة
بالعرض.
علىرغم اينكه توضيحات فوق
براى فهم مدّعا كاملا كافى است، براى اينكه خواننده عزيز توجه داشته باشد كه براى
طرح مسئله فوق چه مقدماتى اخذ شده است، ذيلا به يكيك آنها اشاره مىكنيم. تأكيد
مىكنيم كه اين مقدمات به اثبات مسئله مربوط نيستند و صرفا مقدماتى هستند كه بايد
همه آنها را پذيرفت تا سؤال به صورت دوران بين اصالت وجود و اصالت ماهيت مطرح شود.
1- 4- 2: مقدمات اخذ شده
در طرح مدّعا
مقدمه اول: واقعيتى هست
انكار واقعيت خارج
بدينمعناست كه تصورات و انديشههاى ما موهومات محض و بافتههاى صرف ذهناند و
هيچيك مصداق حقيقى ندارند. پس با انكار واقعيت خارج، نه براى مفهوم هستى مصداقى
متصور است و نه براى مفاهيم ماهوى، هيچيك مصداق حقيقى و بالذات ندارند؛ يعنى، نه
وجود اصيل است و نه ماهيت. بنابراين، با انكار اين مقدمه، نمىتوان سؤال را به اين
شكل مطرح ساخت كه «وجود اصيل است يا ماهيت؟»، زيرا على الفرض هيچيك اصيل نيستند.
مقدمه دوم: ذهن قادر به
شناخت واقعيت است
انكار شناخت واقعيت خارج
به اين معناست كه، هرچند جهان خارج تحقق دارد و پوچ نيست، هيچيك از ادراكات تصورى
و تصديقى ما حاكى از واقعيات اين جهان نيستند، همه موهوم و پوچاند و هيچكدام
مصداق حقيقى ندارند. پس با انكار اين مقدمه نيز، براى مفهوم هستى و مفاهيم ماهوى
مصداقى متصور نيست؛ يعنى، نه وجود اصيل است و نه ماهيت. به اين دو مقدمه در عبارت
زير اشاره رفته است:
انّا، بعد حسم اصل الشكّ
و السفسطة و اثبات الاصيل الذى هو واقعيّة الاشياء ...
اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 85