اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 186
وضع نموده است ولى در ساير
موارد، مثل عدم زيد و عدم عمرو، از طريق تركيب تقييدى عمل كرده است و لذا جز واژه
مركّب چيزى براى آنها ندارد.
نكته دوم: در اكثر
مثالهايى كه تاكنون آورديم، براى بهدست آوردن عدم اضافى، مفهوم عدم به يك ذات
وجودى اضافه شده بود: عدم زيد، عدم عمرو، عدم آسمان، عدم زمين، ولى مىتوان براى
بهدست آوردن عدم اضافى مفهوم عدم را، بهجاى ذات، به يك وصف، مانند «زمانى»،
«دهرى»، «ازلى» و «ذاتى» متصف كرد و گفت: «عدم زمانى، عدم دهرى، عدم ازلى و عدم
ذاتى» و نيز مىتوان آن را بهجاى ذات وجودى، به يك ذات عدمى يا خود عدم اضافه كرد
و گفت: عدم شريك بارى، عدم اجتماع نقيضين، عدم عدم.
در هرحال، پس از اينكه عدم
اضافى بهدست آمد، با توجه به مصداقى كه ذهن براى آن اعتبار كرده است، مىتوان در
همان ظرف اعتبار نيز احكامى متناسب با آن اعتبار و به عبارت ديگر احكامى كه مقتضاى
آن مصداق اعتبارى و ثبوت فرضى است بر آن بار كرد:
و نظير العدم المضاف،
العدم المقيّد باىّ قيد يقيّده، كالعدم الذاتى و العدم الزمانى و العدم الازلى،
ففى جميع ذلك يتصوّر مفهوم العدم و يفرض له مصداق على حدّ ساير المفاهيم، ثمّ
يقيّد المفهوم فيتميّز المصداق، ثمّ يحكم على المصداق على ما له من الثبوت المفروض
بما يقتضيه من الحكم، كاعتبار عدم العدم قبال العدم، نظير اعتبار العدم المقابل
للوجود قبال الوجود.
2: وجوه مشترك عدم مطلق
و عدم اضافى و فرق آنها
از آنچه گفته شد، روشن
مىشود كه عدم مطلق و عدم اضافى در وجوه ذيل باهم مشتركاند:
1- هردو ابتدا در ذهن به
صورت سلب تحصيلى، يعنى به نحو معناى حرفى، درك مىشوند.
2- هردو در ظرف اعتبار ذهن
به صورت ايجاب عدولى درمىآيند و بدينترتيب مفاهيم عدم كورى، عدم كرى و امثال
آنها بهوجود مىآيد.
3- هرچند هيچيك از اين دو
واقعا مصداق و شيئيت ندارند، ذهن براى آنها نوعى مصداق اعتبار مىكند كه اين مصداق
همهجا جاى خالى وجود را پر مىكند. اين مصداق مصداق مجازى و بالعرض است و الّا
مصداق حقيقى و بالذات عدم مصداق نداشتن است و هم اوست كه ابتدا به صورت سلب تحصيلى
در ذهن منعكس مىگردد.
اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 186