فصل هشتم در اشاره
بصحايف اعمال و كرام الكاتبين و نزول ملائكه و شياطين بر نيكان و بدان
قول و فعل مادام كه در كون
اصوات و حركات باشند از بقا و ثبات بىنصيب باشند و چون بكون كتاب و تصوير آيند
باقى و ثابت شوند، و هر كه قولى بگويد يا فعلى بكند اثرى از آن باقى بماند، و باين
سبب تكرار اقتضاى اكتساب ملكه باشد كه با وجود آن ملكه معاودت با آن قول يا آن فعل
آسان بود و اگر نه چنين بودى هيچ كس علم و صناعت و حرفت نتوانستى آموخت و تأديب
كودكان و تكميل ناقصان را فايده نبودى. پس آن اثر كه از افعال و اقوال با مردم
باقى بماند بحقيقت بمثابه كتابت و تصوير آن افعال باشد و محل آن كتابتها و
تصويرها، كتاب اقوال و صحيفه اعمال خوانند، كه اعمال و اقوال چون مشخص شود كتاب
باشند، چنانچه بيان كنيم ان شاء اللّه العزيز. و كاتبان و مصوران آن مكتوبات و
مصورات كرام الكاتبين باشند، قومى كه بر يمين باشند حسنات اهل يمين نويسند و قومى
كه بر شمال باشند سيئات اهل شمال نويسند،