اضلال به معنى حقيقتش كه
گمراه كردن است، اسنادش به حق تعالى بالعرض است. بيان ذلك: اگر چنانچه حق تعالى
ارسال رسل و انزال كتب نمىفرمود، اصلا معنى اضلال تحقق نمىيافت. چه اگر از جانب
حق تعالى راهى تعيين نمىشد هر كسى بر طريقى كه بوده و هر عقلى بر ممشائى كه سير
مىكرد و هر سريره و سيرتى بهر روش كه مىرفت آن گمراهى و بيراهه رفتن نبود زيرا
كه گمراهى فرع بر بودن راه است و چون حق تعالى تعيين طريق فرمود كه آن طريق مؤدى
الى الكمالات است و سرانجام آن اتصاف به صفات علياى آلهيه است لكل شىء بحسب
اقتضاء وجوده و استعداده و ما يصلح له تكوينا على نظام العالم على ما هو تعالى
يراه مصلحة، پس اگر كسى از آن صراط مستقيم سرباززند و منحرف شود گمراه گشته است. و
چون اين گمراهى فرع بر تحقق اصل راه است پس بالعرض اضلال به خداوند متعال نسبت
داده مىشود كه هو يضل يعنى، بين طريقا من خالفه فقد ضل عن الصراط السوى فهو تعالى
مضل بهذا المعنى فتدبر. و به همين وزان رسول او قسيم جنت و نار است فتبصر.
فصل هفتم
ص 33 صراط راه خداست، فصل نوزدهم باب يازدهم نفس اسفار ناظر به اين فصل است هر چند از قوت
القلوب ابو طالب مكى و ديگران بعضى از دقايق را نقل فرموده است (ص 175 ج 4 ط).