اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 670
و در حاقّ واقع، وجه اللّه
«قاهر» و وجه النّفس «مقهور» است، ولى وضع نظر اهل كثرت، از غفله و جهله، و واقع
در نظر آنها، عكس اين است و اين «خبط» است و «خلط» و «كورى» و «خفش» است، و «شب
كورى» در شب سلسله نزول، و جهر است و «روز كورى» در روز سلسله صعود و حبط در اثر
اعمال صالحه است كه تغطّى وجه اللّه و اختفاء آن باشد، زيرا كه هرگاه توحيد نباشد،
عمل قبول نيست و محبوط است: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ
لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ»[1]
و ايضا: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما
دُونَ ذلِكَ».[2]
و چگونه «خبط» و «حبط»
نباشد، در اينهائى كه نفسيّت و وجه يلى الماهية مىبينند در هر ممكن، و حال آنكه
از درّه بيضاى عقل، تا ذرّه هباى هيولى، اگر اين وجود را، وجود ذرّه هبا مىدانند،
و آن وجود را وجود درّه بيضا مىدانند، پس:
«فَأَيْنَما
تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» را، در حقيقت نخواندهاند
و خدا را به تقليد گويند: موجود است!
چه، وجودى كه لايق به حضرت
اوست، نه وجود محدود است كه: «من حدّه فقد عدّه»[3]، و هر موجود، غير فقيد، بلكه وجودش «محيط» است، نه چون، احاطت ظرف
به مظروف، و نه چون احاطت شىء به شىء، بل احاطت «شىء» به «فىء» و «نور» به
«ظلّ».
و اگر مؤمن، وجه اللّه در
همه، قبل از همه، نبيند، چنانكه أمير المؤمنين سيّد الاولياء عليه السّلام
مىفرمايد: «ما رأيت شيئا الّا و رأيت اللّه قبله»[4]، همين ايمان به غيب خواهد بود، كو ايمان به شهادت، و چگونه سيّد
الشهداء، ابنه الحسين عليه السّلام مىفرمايد:
«أ لغيرك من الظّهور ما
ليس لك»؟[5]- الدّعاء- و سابق نقل كرديم، اين و
امثال اين را، و حقّ فرموده: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ
الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ».[6]