اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 32
از ديدگاه فيلسوف
حكمتدان: نفس آن موقع شريفه است كه صاحب حكمت و حريّت باشد[1].
او در تحديد مرزهاى حكمت،
مهمترين نقش را به «عقل» و «عقول» مىدهد و تكليف نفوس را اين مىداند كه در جرگه
عقول داخل شوند:
بدان كه: انكار عقول،
انكار «حكمت» است، چه معظم ابواب حكمت، مباحث عقول است و چنين كسى «حكيم» نيست ...
ديگر، انكار غايات نفوس است كه نفوس بايد «عقول» شوند ...[2]
و در نهايت، با صراحت
يادآورى مىكند:
اشتباهها، از انس به عالم
طبيعت است ... الهى! آن را كه عقل دادى، چه ندادى؟ و آن را كه عقل ندادى، چه دادى؟[3]
بالجمله: هر فعلى يا
انفعالى، به قوّتى و طبيعتى است، در حكمت[4].
امّا «معرفت» نيز عبارت
از:
تذكّر عهد اوّل و به ياد آوردن
روح است، بعد از قرين شدن به عالم طبيعت.[5]
پس از تعريف و تحديد «حكمت
و معرفت»، آنچه در درجه بعد اهميّت و اشاره قرار دارد، اصول عقلى و فلسفى درجه
اوّلى است كه به مناسبتهاى مختلف، در «اسرار الحكم» آمده و برخى از آنها چندين
بار تكرار شده است. در اين بخش، مقدارى از اين اصول عام حكمت نظرى مورد نقل قرار
مىگيرد: