اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 30
در ذيل آنچه در سخن گفتنش
از «سؤر» به قلم آورده، مىتوان مورد مشاهده قرار داد.
وى در گفتارى تحت عنوان
«سرّ»، به نكتهاى بسيار زيبا اشاره نموده و تحليلى نو از تقليد ارائه داده است،
با اين مضمون كه:
تبعيّت اهل دنيا در تسويلات
نفس مسوّله و هوسات، مانند استعمال سؤر بىتقوا و سؤر جلّال است: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ»[1]- الآية- و تقليد كردن در اصول عقايد، كسانى را كه چون تعمّق كنى، به
جز «وهم» و «خيال» و «حسّ» چيزى نيستند، مانند استعمال سؤر «بغل» و «حمر» است. و
امّا تقليد محقّقين، براى كسى كه خود نتواند تحقيقى و اجتهادى كند، نافع و ناجع
است و در صورت، به منزله استعمال سؤر مؤمن است، سيّما محقّقى كه از «متألّهين» است
و از اصحاب نفوس كليّه الهيّه و عقول كليّه است و خود مضاعف در صحّتاند و صحّت
بخشند و رفع علل كنند.[2]
با نظر به اينكه نويسنده،
فيلسوفى بزرگ و اساسا داراى ذهنى جوشان و عميقا فلسفى و تحليلى است، بنابراين،
نسبت به هر مسأله و موضوعى، از دريچه مغز فلسفى و دستگاه عقلانى خود نگاه مىكند،
حتّى به مسائل فقهى خالص. اين موضوع را، از آنچه سبزوارى در خصوص «مبادى احكام» و
«حكمت احكام فقهيّه» بر قلم جارى كرده، بهتر مىتوان مشاهده نمود:
دوم از مطهّرات آفتاب است.
سرّ مطهّريّتش آن است كه رقيقه و صورت نور شمس حقيقت است، مصرع: اى آفتاب، آينه
دار جمال تو! و نور شمس، حقيقت «وجود منبسط» است كه اشراق حقيقى و مطهّر ماهيّات است،
از الواث اعدام و امكانات، و از اسماء حق است: «الزّكى» و «الطّاهر» و «المطهّر».
و اين شمس صورى، مثل اعلاى حق است در آسمانها:
«وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ»[3]، چنانكه انسان، مثل اعلاى حق است، مطلقا. و نيز معدّ حيات است، در
مركّبات، و «حيات» مطهّر حقيقى است كه چون مفارقت كند از حيواناتى كه نفس سائله
دارند، «نجس» مىشوند.[4]