اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 81
كلمات، و ديگرى پس از
تلقّى كلمات و توبه بوده است؛[1] 5. هبوط اوّل از آسمان هفتم به آسمان اوّل و هبوط دوم از آسمان اوّل
به زمين بوده است؛[2] 6. تكرار، اشاره به اين واقعيت بود كه
آدم عليه السلام گمان نكند با پذيرش توبهاش هبوط به زمين منتفى شده است؛ يعنى اين
تكرار مىفهماند كه امر به هبوط، صرفاً جزاى آن لغزش نبود تا بر اثر توبه لغو شود؛
بلكه براى تحقّق وعده خداوند بود كه به ملائكه فرمود:
«إنّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَليفَةً» (بقره/ 2، 30) آدم عليه
السلام بايد در زمين مستقر مىشد، و همه اينها مقدّماتى بود كه بايد انجام
مىگرفت؛ ازاينرو پس از توبه آدم و پذيرش آن، به بهشت بازنگشت.[3] از مجموعه آيات داستان آدم
به ويژه آيه «إِنّى جاعِلٌ فِىالأَرضِخَلِيفَةً»
چنين بر مىآيد كه آدم از اوّل براى زندگى و مرگ در زمين آفريده شده بود و اينكه
خدا، او و همسرش را در بهشت ساكن كرد، براى آزمايش و در نتيجه، مقدّمهاى براى
فرستادن آنان به زمين بوده است. طريق آمدنشان به زمين چنين بوده كه پيشتر، برترى
او را به ملائكه اعلام كند تا مقام خليفةاللّهى او محرز شود و آخرين عاملِ استقرار
در زمين و انتخاب زندگى دنيا، همان آشكار شدن عورتهاى آنان بود كه عبارت از تمايل
حيوانى است. هبوط آن دو به زمين براى
آن بود كه در آنجا زندگى كنند؛ بنابراين، عامل اصلى خروج آن دو از بهشت و فرود
آمدن به زمين، همان خوردن از درخت ممنوع و آشكار شدن عورت آنان بود كه به وسوسه
شيطان صورت گرفت.[4] حقيقت پيش گفته را از پارهاى روايات
مىتوان دريافت. اباصلت هروى از امامرضا
عليه السلام نقل مىكند: ... خداوند- عزّوجلّ- آدم را خليفه و حجّت خود در زمين
خلق كرد و او را براى بهشت نيافريد. نافرمانى آدم در بهشت بود، نه[1]. الفرقان، ج 1، ص338 [2]. التفسير الكبير، ج3، ص 4 [3]. همان، ص 4 و 26؛تفسير صدرالمتألهين، ج 3، ص 159؛ نمونه، ج 1، ص 199 [4]. الميزان، ج 1، ص126- 127
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 81