اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 582
به گفته محمدبن مسلمه، شب
و روز مسلمانان يكى شده و خواب را از چشم آنان ربوده بود.[1] همراهى بنىقريظه و
بحرانى شدن جنگ حيى* بن اخطب از بزرگان
بنى نضير كه از آغاز وعده كرده بود تا يهوديان بنىقريظه را با 750 نيروى مسلح
همراه احزاب سازد،[2] به درخواست ابوسفيان، نزد بنىقريظه*
رفت و از آنان خواست تا با نقض پيمان خود با پيامبر به يارى آنان در جنگ بيايند.
بنى قريظه كه در درون حصار مدينه مىزيستند نخست وى را به قلعه خود راه ندادند؛[3] اما در نهايت با او همراه شدند[4] و حيى پيمان نامه آنان را پاره كرد[5] كه ذيل آيه 26- 27 احزاب/ 33 از آنان
به عنوان اهلكتاب ياد شده است: «وانزَلَ الَّذينَ
ظهَروهُم مِن اهلِ الكِتبِ ...* و كانَ اللَّهُ عَلى كُلّ شَىءٍ قَديراً/ و آن عده از اهلكتاب را كه از آنان احزاب] پشتيبانى كردند، از
برج و باروهاشان فرود آورد و در دلشان هراس افكند، چندان كه گروهى از ايشان را
كشتيد و گروهى را به اسارت گرفتيد، و سرزمينشان و خانه و كاشانههاشان و مال و
منالشان را به شما ميراث داد و نيز سرزمينى را كه هنوز پا به آنجا نگذارده بوديد،
و خداوند بر هر كارى تواناست»[6]. نعيمبن مسعود خبر پيمانشكنى بنىقريظه را به رسولخدا داد[7] و آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله
بزرگان اوس، از جمله سعد* بنمعاذ و عبداللَّه* بن رواحه را نزد آنان فرستاد تا
آنان را از پيمان شكنى بازدارند؛ اما بنىقريظه با تندى و خشم با آنان برخورد
كردند[8] و براى هجوم شبانه به مسلمانان، از
قريش و غطفان 2000 نيروى كمكى[1]. همان، ص 468 [2]. المغازى، ج 2، ص454 [3]. الطبقات، ج 3، ص51؛ البداية و النهايه، ج 4، ص 84 [4]. تاريخ يعقوبى، ج2، ص 52؛ دلايل النبوه، ج 3، ص 403 [5]. بحارالانوار، ج20، ص 223 [6]. جامعالبيان، مج11، ج 21، ص 180؛ مجمعالبيان، ج 8، ص 551؛ تفسير ابنكثير، ج 3، ص 486 [7]. السير الكبير، ج1، ص 121 [8]. تاريخ ابنخلدون،ج 2، ص 29
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 582