اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 333
حضرت و بىميلى براى جنگ
با مسلمانان، ياران خويش را از كشتن او نهى كرد.[1] مجذر بنزياد بلوى، ابوالبخترى را يافت و سفارش پيامبر را به اطلاع
او رساند؛ امّا او خواهانِ امان براى همراه خود، جنادةبنمليحه نيز بود كه از سوى
مجذر پذيرفته نشد و سرانجام به دست او كشته شد.[2] ابوالبخترى در شأن نزول 1. برخى مفسّران، ابوالبخترى
را از جمله مقتسمان دانستهاند كه خداوند درباره آنها فرموده است[3]:
«كَما أَنزَلنا عَلَى المُقتَسِمينَ* الَّذِين جَعَلوا القرءَانَ عِضينَ*
فَوربّكَ لنَسئلنَّهم أجمَعينَ* عَمّا كَانوا يَعمَلونَ
همانگونه كه عذاب را بر تقسيمكنندگان نازل كرديم، همانان كه به بعضى از قرآن
ايمان آوردند؛ پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد از آنچه انجام
دادهاند». (حجر/ 15، 90- 93) 2. ابوالبخترى و ساير سران
قريش در سالهاى آغازين دعوت آشكار پيامبر صلى الله عليه و آله نزد ابوطالب آمدند
و از اينكه برادرزاده او به عقايد، آداب و مقدّسات آنان پشت كرده، شكايت كردند.[4] خداوند در آيات 4- 10 ص/ 38 به شرح
ماجرا و بيان سخنان سران كفر پرداخته و علّت اعتراض آنان را ترديد در نزول آيات
الهى بر پيامبر دانسته است؛ سپس آنان را تهديد كرده و در پايان، از انكار نبوّت
حضرت به وسيله آنان، سخن گفته است[5]: «و عَجِبوا أن جاءَهم
مُنذِرٌ مِنهم و ...). 3. بنا به نقلى از
ابنعبّاس، گروهى از سران قريش از جمله ابوالبخترى گرد هم آمده، از رسول خدا صلى
الله عليه و آله خواستند كه با آنان ملاقات كند. حضرت به گمان آن كه آنان در پى
پذيرش اسلامند، نزد آنان رفت؛ امّا برخلاف انتظارش، وعده رياست و مال به وى دادند
تا دست از مبارزه با بتپرستى بردارد و از دعوت خويش برگردد. پيامبر صلى الله عليه
و آله با ردّ همه پيشنهادهاى آنان فرمود: من فرستاده خداوند به سوى شما هستم تا
شما را بشارت دهم و بترسانم. آنان[1]. المغازى، ج 1، ص80؛ السيرة النبويه، ج 2، ص 629؛ دلائل النبوه، ج 3، ص 140- 141 [2]. السيرة النبويه، ج2، ص 629- 630 [3]. تفسير قرطبى، ج10، ص 39 [4]. السير و المغازى،ص 147- 148؛ السيرة النبويه، ج 1، ص 264؛ تاريخ طبرى، ج 1، ص 543 [5]. التبيان، ج 8، ص543- 544؛ مجمعالبيان، ج 8، ص 725- 728
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 333