اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 328
منافقان در مسجد مدينه به
تمسخر مسلمانان پرداخته بودند، ابوايّوب نخستين صحابى پيامبر صلى الله عليه و آله بود
كه به فرمان حضرت گردن نهاد و به سراغ بعضى از منافقان هم قبيلهاش رفته، آنها را
از مسجد بيرون انداخت كه پس از او، اصحاب ديگر نيز با ديگر منافقان چنين كردند.[1] سخنان ابوايوب در حمايت از
خلافت امام على عليه السلام پس از رحلت پيامبر در جمع انصار و مهاجران در
«سقيفهبنىساعده» موجب شد تا ابوبكر براى رها كردن خلافت تصميم بگيرد.[2] ابوايّوب به اين نيز بسنده نكرد و با
گروهى از صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله تصميم گرفتند تا ابوبكر را از منبر
رسول خدا به زير آورند؛ امّا چون پس از مشورت با امام على متوجّه شدند كه حضرت،
مأمور به صبر و سكوت است، از تصميم خود منصرف شدند.[3] از چگونگى حضور او در جنگهاى ردّه در عهد خلافت ابوبكر (سالهاى
11- 13 ق.) اطلاعى در دست نيست. احتمالًا بعضى از روايات كه از عدم خروج او از
مدينه پساز وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله تا خلافتامام على عليه السلام خبر
مىدهد، مربوط به اين دوره باشد.[4] ابوايّوب، در عهد خلافت
عمر (13- 23 ق.) در بخشى از فتوحات شام شركت داشت.[5] وى، در سال 35 قمرى كه خانه عثمان به محاصره مخالفانش در آمد، به
امر امام على چند روزى امامت جماعت مدينه را به عهده گرفت.[6] پس از قتل عثمان و طرح مسأله جانشينى او، ابوايّوب مانند ديگر
هواداران امام على، با اين استدلال كه امر خلافت دچار فساد شده و بايد اصلاح شود،
از امام خواست تا خلافت را بپذيرد.[7] او گواهى داد كه حديث غدير را درباره امام على از پيامبر شنيده است.[8] با آغاز نبرد «جمل» فرمانده 1000 نفر
از سوارانِ سپاه امام بود[9] و در «صفيّن» از خود رشادتى نشان داد كه امام را به[1]. المغازى، ج 1، ص318 [2]. الاحتجاج، ج 1، ص199 [3]. همان، ص 186- 187 [4]. المقفى، ج 3، ص726 [5]. تاريخ طبرى، ج 2،ص 588 [6]. همان، ص 694 [7]. الجمل، ص 128 [8]. اسدالغابه، ج 6، ص126 [9]. مروجالذهب، ج 2،ص 396
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 328