اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 224
به گونهاى كه آثار
ناخرسندى در چهرهاش ظاهر شد[1]: «نَكِرَهُم» (هود/ 11، 70) زيرا در آن
زمان اگر كسى درباره ديگرى قصد سوء داشت، از غذاى او نمىخورد.[2] ملائكه خود را شناسانده، او را به
فرزندى پسر بشارت دادند و نگرانى او را بر طرف ساختند:
«قالوا لَاتَوجَل إِنَّا نُبَشّرُكَ بِغُلمٍ عَليم»
(حجر/ 15، 53)، «قالوا لَاتَخَف و بَشَّروهُ بِغُلمٍ عَليم.» (ذاريات/ 51، 28) با آن كه خداوند، پيشتر اسماعيل را نيز در سنين
پيرى به ابراهيم عطا كرده بود، اين بشارت ابراهيم را شگفتزده كرد؛ زيرا از آن
زمان، ساليانى گذشته بود و در سنين بالا آثار پيرى به سرعت نمايان مىشود؛ افزون
بر آنكه تولّد اسماعيل نيز در آن سنين امرى استثنايى به شمار مىرفت؛[3] از همين رو به ملائكه گفت: آيا در اين
زمان كه پيرى من فرا رسيده و آثار آن در وجود من ظاهر شده، چنين بشارتى به من
مىدهيد؟ اين چه بشارتى است؟ «أَبَشَّرتُمونِى عَلى
أَن مَسَّنِىَ الكِبَرُ فَبِمَ تُبَشّرون». (حجر/ 15، 54) اين
آيه نشان مىدهد كه ابراهيم عليه السلام پس از تولّد اسماعيل، انتظار فرزند دومى
را نداشته است. ملائكه در پاسخ، بر بشارت
ياد شده تأكيد كردند و از او خواستند كه نوميد نباشد و ابراهيم آنان را آگاه ساخت
كه شگفتى او از سر نوميدى نيست؛ زيرا نوميدى از رحمت پروردگار، ويژگى گمراهان است
و او گمراه نيست[4]:
«قالوا بَشَّرنكَ بِالحَقّ فَلاتَكُن مِنَ القنِطِين* قالَ و مَن يَقنَطُ مِن
رَحمَةِ رَبّهِ إِلَّا الضَّالّون.» (حجر/ 15، 55- 56) از اين
آيه چه بسا بتوان استفاده كرد كه سخن ابراهيم از سر شوق و سرور بوده و نه استبعاد ابراهيم از ملائكه پرسيد:
براى چه امر مهمّى[5]
فرود آمدهاند: «فَما خَطبُكُم ....» (حجر/ 15، 57)
آنان مأموريّت خود را عذاب قوم لوط اعلام داشتند:
«إِنّا أُرسِلنا إِلى قَومِ[1]. الميزان، ج 18، ص377 [2]. مجمعالبيان، ج 5،ص 272- 273؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 448 [3]. نمونه، ج 11، ص100 [4]. الميزان، ج 12، ص181 [5]. مجمعالبيان، ج 9،ص 238؛ نمونه، ج 11، ص 102
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 224