اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 586
عبور از خندق با طولانى شدن محاصره و
زمزمه بازگشت بخشى از سپاه، نبرد خندق با پيكار تن به تن امام على عليه السلام با
عمروبنعبدود، به مرحله جديدى وارد شد. مشركان كه از هر طريقى در پى شكستن
مسلمانان بودند، 5 تن از دلاوران آنان، عمروبنعبدود، نوفلبنعبداللَّه بن مغيره
مخزومى، عكرمة* بن ابىجهل، ضرار بن خطاب و هُبَيرة بن ابىوهب مخزومى، از
باريكهاى گذر كرده و به سوى مسلمانان آمدند.[1] امام على عليه السلام با تنى چند از مسلمانان بيرون آمده، جلوى
باريكه را گرفتند. سواركاران مشرك به سرعت به سوى آنان آمدند.[2] عمرو كه به تك سوار يَلْيَلْ شهرت و
حدود 90 سال سن داشت، چون در بدر جراحتى يافته بود، در احد حضور نداشت وى با خود
عهد كرده بود كه تا از محمد و اصحابش انتقام نگيرد خود را نيارايد.[3] او در مبارزطلبى اصرار فراوان داشت و
به قول خودش بر اثر كثرت مبارزطلبى صدايش گرفت؛[4] امّا كسى ياراى رويارويى با او را نداشت.[5] على عليه السلام از پيامبر اذن خواست تا به مبارزه او برود؛ اما
پيامبر با يادآورى اينكه او عمرو است، على را به نشستن واداشت، تا اينكه براى
سومين بار على عليه السلام با بيان اينكه مىدانم او چه كسى است و در عين حال
مىخواهم با او مبارزه كنم، توانست نظر مساعد رسول خدا را جلب كند.[6] رسولخدا پس از موافقت، شمشير خود
ذوالفقار را بدو داد و عمامه خويش را بر سرش بست و براى او چنين دعا كرد:[7] «ربّ لاتذرنى فرداً و أَنت خيرُ
الوارثين/[8][1]. تاريخ يعقوبى، ج2، ص 50؛ الامالى، ج 3، ص 95 [2]. السيرة النبوية،ابن هشام، ج 3، ص 224 225؛ شرح الاخبار، ج 1، ص 293- 294 [3]. المغازى، ج 2، ص470؛ بحارالانوار، ج 20، ص 266 [4]. المنتظم، ج 2، ص321؛ المسترشد، ص 298؛ البداية والنهايه، ج 4، ص 86 [5]. الافصاح، ص 157 [6]. كنز الفوائد، ص137؛ عيون الاثر، ج 2، ص 92 [7]. شرح الاخبار، ج 1،ص 323- 324؛ تاريخ الخميس، ج 1، ص 486- 487؛ المنتظم، ج 2، ص 321 [8]. كنز العمال، ج 11،ص 623
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 586