اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 573
هجرى، يك سال پس از غزوه احُد
دانستهاند.[1] اين قول را به موسى بن عقبه و ديگران
منسوب مىدانند.[2] بخارى در تأييد اين رأى از ابن عمر
نقل كرده است كه من در نبرد احد چون 14 ساله بودم اجازه شركت نيافتم؛ اما در خندق
كه 15 ساله شدم از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه يافتم.[3] ابنحبيب نيز خندق را يك سال پس از
احد مىداند.[4] وى پنجشنبه دهم شوال را آغاز جنگ و
شنبه اول ذىقعده را پايان آن ذكر مىكند.[5] برخى پژوهش گران معاصر اين رأى را ترجيح دادهاند.[6] ديگر مورخان، زمان نبرد را
دو سال پس از احد و در سال پنجم هجرت مىدانند؛[7] چنان كه ابن سلّام با نقل سخنى از ابن عمر كه من در احد سيزده ساله
بودم كه پيامبر حضور مرا نپذيرفت؛ ولى در خندق، در 15 سالگى شركت جستم، بر اين قول
صحه مىگذارد؛[8] هر چند برخى، آن را در ماه شوال[9] و برخى ديگر در شنبه هشتم ذىقعده ذكر
مىكنند.[10] بيهقى نيز اين واقعه را در سال پنجم
هجرى و يعقوبى زمان آن را 55 ماه پس از هجرت گزارش كرده است.[11] با توجه به قراين و منابع، اين ديدگاه كه مشهورتر است، صحيحتر به
نظر مىرسد؛ چنانكه ابنكثير آن را ترجيح داده است.[12] شكلگيرى احزاب طراحان اصلى نبرد، عدهاى
از بزرگان يهود، از بنىنضير* و بنىوايل چون سلام* بن[1]. اعلام الورى، ص599؛ البداية والنهايه، ج 4، ص 76 [2]. دلايل النبوه، ج3، ص 393؛ تفسير ابنكثير، ج 3، ص 478 [3]. تاريخ الخميس، ج1، ص 480 [4]. المحبّر، ص 10 [5]. المحبّر، ص 113 [6]. الصحيح من سيرة، ج9، ص 36- 41 [7]. المصنّف، ج 5، ص367؛ الطبقات، ج 2، ص 50؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 214؛ البداية والنهايه، ج 4، ص 76 [8]. غريب الحديث، ج 3،ص 290 [9]. السيرة النبويه،ابنهشام، ج 3، ص 214؛ التنبيه و الاشراف، ص 216؛ تفسير ابنكثير، ج 3، ص 478 [10]. الطبقات، ج 2، ص51؛ المنتظم، ج 2، ص 317 [11]. تاريخ يعقوبى، ج2، ص 50؛ دلايل النبوه، ج 3، ص 395 [12]. البدايةوالنهايه، ج 4، ص 76- 77؛ السيرةالنبويه، دحلان، ج 1، ص 432
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 573