اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 559
ابىّبن خلف كه بارها در
مكّه پيامبر را به مرگ تهديد مىكرد و حضرت در پاسخ مىفرمود: ان شاء اللّه من تو
را خواهم كشت، در دامنه كوه احد به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: نجات نيابم
اگر تو نجات يابى. اصحاب خواستند او را بكشند كه خود حضرت با نزديك شدن ابىّ* بن
خلف نيزهاى به سويش پرتاب كرد. نيزه بر گردنش (فاصله بين كلاهخود و زره) اصابت
كرد و بر زمين افتاد.[1]
بنابر نقلى، آيه «و ما رَمَيتَ اذ رَمَيتَ و لكِنَّ اللَّهَ رَمى ...» (انفال/ 8، 17) در اينباره نازل شده است.[2] مثله كردن شهيدان زنان قريش كه ميدان جنگ را
از رزمندگان اسلام خالى ديدند، براى انتقام بيشتر، پيكر شهيدان را مُثله كردند.
اين عمل آنقدر زشت و ننگين بود كه حتّى ابوسفيان هم از دستور دادن به آن برائت
جست.[3] هند، همسر ابوسفيان شكم حمزه را پاره
كرد؛ جگر او را بيرون آورد و به دندان گرفت.[4] زنان مسلمان در احُد در پيكار احُد، شمارى از
زنان مسلمان جهت مداواى مجروحان و تعدادى جهت امدادرسانى به رزمندگان اسلام حضور
داشتند و هنگامى كه جان رسول خدا را در خطر ديدند، مردانه از او دفاع كردند. برحسب
بعضى روايات در روز احُد 14 زن از جمله آنها فاطمه* عليها السلام دختر رسول خدا
آب و غذا به جبهه حمل مىكردند و به مجروحان تشنه آب مىنوشاندند و آنها را مداوا
مىكردند،[5] فاطمه عليها السلام با دست خويش خون
از صورت رسول[1]. المغازى، ج 1، ص250؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 67- 68 [2]. اسباب النزول، ص192 [3]. السيرة النبويه،ابنهشام، ج 3، ص 94؛ الطبقات، ج 2، ص 36 [4]. تاريخ طبرى، ج 2،ص 70؛ السيرة النبويه، ابنهشام، ج 3، ص 91 [5]. دلائل النبوه، ج3، ص 214؛ المغازى، ج 1، ص 249
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 559