اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 560
خدا پاك مىكرد و با آبى
كه على عليه السلام از مهراس (آبى در كوه احُد) آورده بود، زخمهاى پدر را مىشست.[1] زنان ديگرى چون امّ ايمن و
عايشه و امّ سليم و حمنه، دختر جحش، بدين منظور در جبهه نبرد حاضر شده بودند.[2] نُسيبه دختر كعب (امّ عَماره*) كه در
روز احُد شاهد فرار سپاه اسلام بود، نقل مىكند: تعداد كسانى كه از رسول خدا دفاع
مىكردند، از 10 نفر كمتر بودند كه من و شوهر و دو فرزندم از جمله آنها بوديم.
فداكارى او در حفظ جان رسول خدا بهگونهاى بود كه به فرموده حضرت، به هر سو كه
مىنگريستم، امّ عمارة را مىديدم كه از من دفاع مىكرد[3] تا آنجا كه جراحتهاى بسيارى بر او وارد شد و حضرت فرمود: مقام
نُسيبه امروز جاىگاهى بهتر از فلان و فلان است و نقل شده است كه هنگام وفات، 13
زخم بر تن داشت.[4] لحظات پايانى جنگ ابوسفيان به كنار كوه و
نزديك شِعْبى كه رسول خدا و يارانش در آن بودند آمد و گفت: يا محمّد! جنگ و پيروزى به
نوبت است. روزى به جاى روز بدر. حضرت به مسلمانان فرمود: به او پاسخ دهند كه ما با
شما مساوى نيستيم. كشتههاى ما در بهشت و كشتههاى شما در جهنّم هستند. ابوسفيان
گفت: «إنّ لنا العُزّى و لا عُزّى لكم». پيامبر فرمود: «اللّه مولانا و لا
مولى لكم». ابوسفيان گفت: «اعل هُبل اعل هُبل». پيامبر صلى الله عليه و آله
فرمود: «اللّه أَعلى و
أجلّ».[5] ابوسفيان هنگام بازگشت، گفت: وعده ما
و شما در بدر، سال آينده است.[6] حركت مشركان به سوى
مكّه[1]. الطبقات، ج 2، ص37؛ المغازى، ج 1، ص 249 [2]. المغازى، ج 1، ص249- 250 [3]. همان، ص 270- 271 [4]. همان، ص 269- 270 [5]. الكامل، ج 2، ص160؛ مجمعالبيان، ج 2، ص 844 [6]. السير و المغازى،ص 334؛ دلائل النبوه، ج 3، ص 213
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 560