اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 463
سزاى نيكو دهد[1] و نيز فرمود: در اين ايام دو مصيبت
مرگ خديجه و ابوطالب بر اين امّت نازل شد. بر كدام يك بيشتر گريه كنم؟[2] حزن و اندوه پيامبر صلى الله عليه و
آله بر خديجه و ابوطالب، موجب شد كه اين سال را «عامالحزن» بنامند.[3] پيكر ابوطالب در منطقه
حجون مكه به خاك سپرده شد.[4] از او پسرانى چون عقيل، جعفر و على عليه السلام و دخترانى چون
امّهانى، جمانه، و ريطه، باقى ماندند.[5] در منابع تاريخى، بدون هيچ اختلافى، مرگ ابوطالب را آغاز مرحلهاى
دانستهاند كه قريش بر آزار و اذيت پيامبر جسارت يافت.[6] شعر ابوطالب ابوطالب شاعرى نامآور بود
و ابياتِ فراوانى به او منسوب است؛ البتّه همه آنها متواتر نيست؛ امّا مجموعهاى
از اشعار به گونهاى متواتر نقل شده كه انتساب آنها را به او نمىتوان انكار كرد.
اين اشعار در چهار ديوان، به نام اشعار ابوطالب جمع شده[7] و از نخستين سدههاى اسلامى تا دورههاى بعد، همواره مورد توجّه
اديبان و شاعران جهان اسلام بوده است. در بين همه آنها قصيده «لاميه» او شهرت به
سزايى دارد. خاورشناسان نيز بهرغم چند و چونى كه در درستى انتساب اين اشعار به
ابوطالب كردهاند، به انكار مطلق آنها نپرداختهاند.[8] برپايه دو روايت تاريخى، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در دو
واقعه به اين اشعار در مدينه استناد و ابياتى از آنها را قرائت كرده است: يكى
ماجراى دعاى پيامبر براى نزول باران[9] و ديگرى هنگام مشاهده كشتگان بدر[10] كه ابوطالب در آن، پيروزى بنىهاشم و مسلمانان[1]. شرح نهجالبلاغه،ج 14، ص 270؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 35 [2]. تاريخ يعقوبى، ج2، ص 35 [3]. بحارالانوار، ج19، ص 15 و 25 و ج 35، ص 82 [4]. انسابالاشراف، ج2، ص 289 [5]. الطبقات، ج 1، ص97- 98 [6]. السيرة النبويه، ج2، ص 419؛ تاريخ طبرى، ج 1، ص 553؛ البداية والنهايه، ج 3، ص 98 [7]. شعر ابىطالب، ص18 [8]. دائرةالمعارف بزرگاسلامى، ج 5، ص 619 [9]. شرح نهجالبلاغه،ج 14، ص 274 [10]. همان، ص 273
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 463