اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 433
پرستش خدايان يكديگر، او
نيز در بينشان بود.[1]
در پى بهانهجويىهاى مشركان براى جلوگيرى از هدايتگرى پيامبر، ابوزمعه از كسانى
بود كه مىخواستند، براى اثبات صدق گفتههاى خويش، ماه را دو نيم كند تا بدو ايمان
آورند؛ گرچه با ظهور معجزه، همچنان بر شرك خويش استوار ماندند.[2] ابوزمعه در توطئه دارالندوه كه براى
قتل پيامبر تصميم گرفته شد نيز حضور داشت.[3] از زندگى وى پس از هجرت پيامبر، فقط از مشورت صفوانبن اميّه با او
در ارسال كاروان تجارى از بيراهه به شام[4] و نيز پافشارىاش بر گريستن ابوزمعه در عزاى سه فرزندش زمعه، عقيل و
حارث كه در بدر كشتهشدند، آگاهى داريم.[5] درباره زمان مرگ ابوزمعه، در جامعالبيان[6] آمده كه همه مسخرهكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از بدر،
از بين رفتند كه او را نيز شامل مىشود؛ ولى صدوق مرگ وى را پس از بدر ذكر مىكند[7] كه با ديگر دادههاى تاريخ سازگارتر است.[8] ابوزمعه در شأن نزول مفسّران در ذيل چند آيه از
ابوزمعه نام بردهاند: 1. ابنعبّاس مقصود از انسان را در آيات «والعَصرِ* إنّ الإنسنَ لَفِى خُسرٍ»
(عصر/ 103، 1- 2) گروهى از مشركان، از جمله اسودبنعبدالمطّلب دانسته است.[9] 2. برخى معتقدند: سوره
كافرون آنگاه نازل شد كه گروهى از سران مشرك مكّه از جمله ابوزمعه، هنگام طواف
پيامبر، به او نزديك شده، از او خواستند تا خدايان يك ديگر را بپرستند:[10] «قل يأيُّها الكفِرونَ* لا أعبُدُ
ما تَعبدونَ* و لا أنتم عبِدونَ ما أعبُدُ*[1]. السيرة النبوية، ج1، ص 362 [2]. البداية والنهاية،ج 3، ص 96؛ الدر المنثور، ج 7، ص 671- 672 [3]. تاريخ طبرى، ج 1،ص 566 [4]. المغازى، ج 1، ص197- 198 [5]. تاريخ طبرى، ج 2،ص 41 [6]. جامع البيان، مج8، ج 14، ص 96 [7]. الخصال، ج 1، ص280 [8]. المغازى، ج 1، ص122- 123؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 41 [9]. تفسير قرطبى، ج 2،ص 123 [10]. السيرة النبويه،ج 1، ص 362؛ التبيان، ج 10، ص 420
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 433