اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 325
65 هجرى بامروانبنحكم به
مصر رفت[1] كه البتّه پذيرش اين سخن مشكل است. ابوالاعور در شأن نزول 1.
در ذيل آيه يك احزاب/ 33 آوردهاند[2] كه ابوالاعور با تنى چند از مشركان مكّه، پس از جنگ احد به مدينه
آمده، بر عبدالله بنابى وارد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان امان داد
تا خواسته خويش را با او در ميان گذارند. آنان از پيامبر خواستند تا آنها را با
خدايانشان (لات، منات و عزّى) واگذاشته، براى آن بتان و پرستندگانش، منفعتى قائل
شود؛ در مقابل، آنان نيز پيامبر را با خدايش وامىنهند. اين سخن بر حضرت گران آمد
و به اخراج آنان از مدينه فرمان داد و اين آيه نازل شد:
«يأيُّها النّبىُّ اتّقِ اللّهَ و لاتُطِعِ الكفرينَ و المُنفِقينَ إنّ اللّهَ كان
عَليماً حَكيماً اى پيامبر! از خدا بترس و از كافران و منافقان اطاعت مكن؛ زيرا خدا
دانا و حكيم است». 2.
در ذيل آيه 48 احزاب/ 33: «و لاتُطِعِ الكفرينَ
و المنفقينَ ...» نيز اين داستان ذكرشده و مقصود از كافران در آيه را ابوالاعور،
عكرمه و ابوسفيان ذكر كردهاند كه به دنبال مداهنه با پيامبر در دين بودند.[3] 3.
قرطبى، «مِن أسفَلَ مِنكم» در آيه 10 احزاب/ 33 را
كه در جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهى از
فرماندهان مشرك، از جمله ابوالاعور مىداند[4]: «إذ جاءُوكم مِن فَوقِكم و مِن أسفَلَ مِنكم و إذ زاغَتِ
الأبصرُ و بَلغَتِ القلوبُ الحَناجِرَ و تَظُنّونَ بِاللّهِ الظُّنونا آن گاه كه از سمت بالا و پايين بر شما تاختند، و هنگامى كه چشمها
خيره شد و دلها به گلوگاه رسيده بود و به خدا، گمانهاى گوناگون مىبرديد.» 4.
شيخ صدوق بر پايه روايتى، ابوالاعور را يكى از 14 مردى دانسته كه دربازگشت از
تبوك، در پى كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله برآمدند؛ امّا به مقصود خويش
نرسيدند.[5] آيه 74 توبه/ 9 در اين باره فرود آمد: «يَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا و لَقَد قالوا كلِمةَ الكُفرِ و
كَفَروا بَعدَ إسلمِهِم و هَمّوا بما لميَنالوا و ما نَقَموا إلّاأن أَغنل- هم
اللّهُ و رسولُهُ من فضلِه فإن يَتوبوا يَكُ خَيراً لَّهم[1]. همان، ج 46، ص 54 [2]. اسبابالنزول، ص294؛ الكشاف، ج 3، ص 519؛ مجمعالبيان، ج 8، ص 525- 526 [3]. تفسرقرطبى، ج 14،ص 130 [4]. همان، ص 95 [5]. الخصال، ج 2، ص499
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 325