اسم الکتاب : تفسير پژوهي ابوالفتوح رازي المؤلف : ایازی، سید محمد علی الجزء : 1 صفحة : 157
گرفت. گفت: از امشب راحت تر هيچ شبى برايش نبود. آن گه غذا را بر سر سفره آورد تا نان بخورند و بعد بستر را پهن نمودند و خوابيدند. چون آخر شب شد، مرد خواست تا بيرون رود. همسرش گفت: يا ابا طلحه! چگونه باشد مردى كه عاريه اى از كسى بگيرد و در وقتى كه صاحب عاريه طلب نمايد، او بر آن خشم نمايد و از برگرداندن عاريه كراهت و جزع داشته باشد؟ گفت: بى خرد مرد باشد و بى انصافى است. گفت: اكنون بدان كه پسر تو عاريه اى بوده از طرف خداوند تعالى به ما و مدتى در نزد ما امانت بوده، اكنون خداوند آن عاريه را باز خوانده. آيا سزاوار است كه راضى باشيم و تسليم حق گرديم؟ مرد گفت: نيكو مى گويى «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» و الحمد للّه. جهت فريضه صبح، چون به نزد رسول اكرم رسيد، قصه اش را بازگو كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: بارك اللّه لكما فى ليلتكما؛ خداوند ديشب را براى شما مبارك گرداند كه خداوند تعالى به او پسرى ديگر داد و او بماند». [1] ابوالفتوح در ادامه حكايت ديگرى را در باب صبر مى آورد و مى نويسد: «بعد از جنگ احد زنى سه جنازه بر شترى قرار داده بود و به طرف مدينه حركت مى نمود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آن زن را بديد. از او پرسيد: اين شهدا چه نسبتى با تو دارند؟ آن زن گفت: يا رسول اللّه ! يكى برادرم و ديگرى پسر و شوهرم مى باشند. يا رسول اللّه ! اگر صبر كنم، چه پاداشى دارم؟ آن حضرت فرمودند: اگر صبر كنى، بهشت جايگاه تو باشد. گفت: فما ابالى بعد هذا؛ يعنى پس از اين باكى ندارم». [2]
انفاق و مهمان نوازى
اسلام اهميت خاصى براى انفاق و ميهمان نوازى قائل شده است؛ تا آنجا كه در حديث