responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تعليم و تربيت در اسلام المؤلف : الهامى نيا، على اصغر؛ احمدى، محمد رضا    الجزء : 1  صفحة : 33

(يـكـى از فـضـلا گفته است ، اگر كسى در غير موقع و زمانِ مناسب ، پوياى صدارت طلبى و ريـاسـت باشد، موجبات ذلت و خوارى خويشتن را فراهم مى سازد و دانشمند برجسته ديگرى مى گـويـد: اگـر كـسـى ريـاست را پيش از موقعِ خود جويا شود در بازپسِ عمر خويش ، با ذلّت و خوارى درگير خواهد بود.)(181)

خودسازى : معلّم و مربّى بايستى پا به پاى تعليم و تهذيب ديگران از پالايش درونى خويش غافل نماند، بلكه به بالا بردن سطح سواد و تقواى خويش ، اهميّت ويژه اى بدهد، به تعبير امير مؤ منان (ع ):

(مـَنْ نـَصـَبَ نـَفـْسـَهُ لِلنـّاسِ اِمـامـاً فـَعـَلَيْهِ اَنْ يَبْدَاءَ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ وَلْيـَكـُنْ تـَاءْديـبُهُ بِسيرَتِهِ قَبْلَ تَاءْديبِهِ بِلِسانِهِ، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِْجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ)(182)

كـسـى كـه خـود را پـيـشـواى مردم قرار مى دهد، بايستى پيش از آموختن به ديگران ، به آموزش خـويـش بپردازد و پيش از تاءديب با زبان ، با كردارش (به ديگران ) ادب آموزد. و آن كه خود را تعليم دهد و ادب نمايد، شايسته تر به تعظيم است تا معلّم و ادب آموز مردم .

2 ـ عمل به گفتار

وظـيـفـه خـطـيـر ديـگـرى كـه بـر دوش هـمـه مـربـّيـان اسـت ، عـمـل به علم خويش است ، اين كار از نظر روانى تاءثير مستقيم بر امر آموزش و پرورش دارد و مـتـعـلمـان ، از يك سو، به گفته هاى معلم گوش مى سپارند و از سوى ديگر به عملكرد او چشم مى دوزند كه آيا كردار او با گفتارش همگونى دارد يا نه ؟

درفـرهـنـگ اسـلام ، تـواءم بودن علم و عمل مورد توجّه است زيرا كردار بهترين راه اثباتِ حقّانيتِ گفتار است و هرگونه شائبه اى را از ذهن ديگران مى زدايد. امام صادق (ع ):

(كُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِاَعْمالِكُمْ وَ لا تَكُونُوا دُعاةً بِاَلْسِنَتِكُمْ)(183)

بـا كـردار خـويـش فـراخـوان مـردم (بـه اسـلام ) باشيد، نه اينكه (تنها) با زبانتان ، آنها را فراخوانيد.

امير مؤ منان (ع ) دانش بى كنش را زيانبار دانسته مى فرمايد:

(اَلْعِلْمُ بِلا عَمَلٍ ضَلالٌ)(184)

علم بدون عمل ، گمراهى است .

بـر ايـن اسـاس مـعـلّم و مـربـّى اگـر بـه يـافـتـه هـاى خـويـش جـامـه عمل نپوشاند، هم خويشتن زيان ديده و هم سودى به ديگران نخواهد رساند به گفته سعدى :

فـقـيـهـى ، پـدر را گفت : هيچ از اين سخنان رنگين دلاويز متكلّمان ، در من اثر نكند، به حكم آنكه نمى بينم مر ايشان را فعلى موافق گفتار.

ترك دنيا به مردم آموزند
خويشتن ، سيم و غلّه اندوزند
عالمى كه (گفت ) باشد و بس
هر چه گويد، نگيرد اندر كس
عالم آن كس بود كه بد نكند
نه بگويد به خلق و خود نكند
عالم كه كامرانى و تن پرورى كند
او خويشتن ، گم است ، كه را رهبرى كند؟
(185)

قـرآن مـجـيـد، نـكـوهـيـده تـريـن تـعـبـيـر را نـسـبـت بـه عـالمـان بـى عمل به كار برده ، در يك جا او را به (سگ ) تشبيه كرده و فرموده است :

﴿فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ(186)

مـثـل او مـثل سگ است كه اگر به او حمله كنى ، زبان از دهان درآورد (و پارس كند) و اگر رهايش كنى باز، چنين كند.

در تـفـسير اين آيه آورده اند: (از بسيارى از روايات و كلمات مفسّران استفاده مى شود كه منظور از ايـن شـخـص ، مـردى بـه نام (بلعم باعورا) بوده است كه در عصر موسى (ع ) زندگى مى كرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائيل محسوب مى شد و حتى موسى (ع ) از وجود او به عـنـوان يـك مـبـلغ نـيـرومـنـد اسـتفاده مى كرد و كارش در اين راه آن قدر بالا گرفت كه دعايش در پـيـشگاه خدا به اجابت مى رسيد. ولى بر اثر تمايل به فرعون و وعده و وعيدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد تا آنجا كه در صف مخالفان موسى (ع ) قرار گرفت .(187)

اسم الکتاب : تعليم و تربيت در اسلام المؤلف : الهامى نيا، على اصغر؛ احمدى، محمد رضا    الجزء : 1  صفحة : 33
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست