(يـكـى از فـضـلا گفته است ، اگر كسى در غير موقع و زمانِ مناسب ، پوياى صدارت طلبى و ريـاسـت باشد، موجبات ذلت و خوارى خويشتن را فراهم مى سازد و دانشمند برجسته ديگرى مى گـويـد: اگـر كـسـى ريـاست را پيش از موقعِ خود جويا شود در بازپسِ عمر خويش ، با ذلّت و خوارى درگير خواهد بود.)(181)
خودسازى : معلّم و مربّى بايستى پا به پاى تعليم و تهذيب ديگران از پالايش درونى خويش غافل نماند، بلكه به بالا بردن سطح سواد و تقواى خويش ، اهميّت ويژه اى بدهد، به تعبير امير مؤ منان (ع ):
كـسـى كـه خـود را پـيـشـواى مردم قرار مى دهد، بايستى پيش از آموختن به ديگران ، به آموزش خـويـش بپردازد و پيش از تاءديب با زبان ، با كردارش (به ديگران ) ادب آموزد. و آن كه خود را تعليم دهد و ادب نمايد، شايسته تر به تعظيم است تا معلّم و ادب آموز مردم .
2 ـ عمل به گفتار
وظـيـفـه خـطـيـر ديـگـرى كـه بـر دوش هـمـه مـربـّيـان اسـت ، عـمـل به علم خويش است ، اين كار از نظر روانى تاءثير مستقيم بر امر آموزش و پرورش دارد و مـتـعـلمـان ، از يك سو، به گفته هاى معلم گوش مى سپارند و از سوى ديگر به عملكرد او چشم مى دوزند كه آيا كردار او با گفتارش همگونى دارد يا نه ؟
درفـرهـنـگ اسـلام ، تـواءم بودن علم و عمل مورد توجّه است زيرا كردار بهترين راه اثباتِ حقّانيتِ گفتار است و هرگونه شائبه اى را از ذهن ديگران مى زدايد. امام صادق (ع ):
(كُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِاَعْمالِكُمْ وَ لا تَكُونُوا دُعاةً بِاَلْسِنَتِكُمْ)(183)
بـا كـردار خـويـش فـراخـوان مـردم (بـه اسـلام ) باشيد، نه اينكه (تنها) با زبانتان ، آنها را فراخوانيد.
مـثـل او مـثل سگ است كه اگر به او حمله كنى ، زبان از دهان درآورد (و پارس كند) و اگر رهايش كنى باز، چنين كند.
در تـفـسير اين آيه آورده اند: (از بسيارى از روايات و كلمات مفسّران استفاده مى شود كه منظور از ايـن شـخـص ، مـردى بـه نام (بلعم باعورا) بوده است كه در عصر موسى (ع ) زندگى مى كرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائيل محسوب مى شد و حتى موسى (ع ) از وجود او به عـنـوان يـك مـبـلغ نـيـرومـنـد اسـتفاده مى كرد و كارش در اين راه آن قدر بالا گرفت كه دعايش در پـيـشگاه خدا به اجابت مى رسيد. ولى بر اثر تمايل به فرعون و وعده و وعيدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد تا آنجا كه در صف مخالفان موسى (ع ) قرار گرفت .(187)