3 ـ شكوفايى جوهره اصلى انسان ؛ باز هم در اين باره ، به كلامى پر مغز از امام خمينى (ره ) توجه مى كنيم :
(جنگ ، باعث بروز جوهره اصلى انسان ـ كه بايد همواره متحرك باشد ـ خواهد شد؛ جنگ ، شجاعت باطنى انسان را بروز مى دهد، او را به تحرك و فعّاليت وامى دارد و حالت خمودى و كسالت را از بين مى برد.)(86)
4 ـ صـحـنـه آزمـون الهى ؛ در كشمكش بين دنيا و آخرت ، گروهى دنيا و گروهى آخرت را برمى گزينند.(87) در جنگ و هنگامه نبرد ـ آنگاه كه غرش سلاحهاى مرگ آور، عرصه را از هر سـوى بر آدمى تنگ مى كند ـ معلوم مى شود چه كسانى حاضرند به صورت عملى و تا سر حدّ جان ، پاى بندى خود را به عقايد و ايمان قلبى خويش ، نشان دهند! به تعبير قرآن كريم ؛
ما شما را مورد آزمايش قرار مى دهيم تا مجاهدان و بردباران شما را بشناسيم .
جهاد اكبر
مـباحث قبلى به خوبى نشان داد كه غرض اصلى اسلام از جهاد اصلاح و تزكيه انسان ـ در بُعد فـردى و اجـتماعى ـ است . از اين رو، در اسلام مبارزه با نفس ، (جهاد اكبر) و مبارزه با دشمنان ـ حـتـى در شـديـدترين و طاقت فرساترين صورتهاى آن ـ (جهاد اصغر) ناميده شده است . چنان كه امير مؤ منان (ع ) مى فرمايد:
بـدانـيـد كـه جـهـاد بـا نـفـس ، جـهـاد اكـبـر اسـت . پـس به جهاد با نفس خويش مبادرت ورزيد تا سعادتمند شويد.
9 ـ كار
انـسـان ، مـوجـودى است با دو جنبه وجود مادّى و معنوى و در هر يك از اين دو جنبه ، احتياجاتى دارد كـه بـراى رسـيـدن بـه كـمـال مـطـلوب بـنـاچـار بايد اين نيازها را به طريقى برآورده سازد. پـرواضـح اسـت كـه ايـن مـهـمّ تـنـهـا با تلاش و كوشش ، عملى خواهد بود نه با تن پرورى ، سستى و خمودى ؛ قرآن كريم به اين واقعيت اشاره كرده ، مى فرمايد:
﴿وَ اَنْ لَيْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى ﴾(90)
و [چيزى ] نيست براى انسان ، جز حاصل سعى و تلاش او!
بـه هـمـيـن سـبـب بـسـيـارى ، اجتماعى بودن انسان را ناشى از همين نيازها و ابعاد گسترده آن مى دانند؛ چرا كه با توجه به استعدادهاى متفاوت و تواناييهاى گوناگون و امكانات مختلفى كه نـزد افـراد بـشـر يـافت مى شود، همه آنها مى توانند نيازهاى متعدد خود را با هميارى و مساعدت يكديگر، در يك جامعه و اجتماع بشرى برطرف سازند.
روش عملى معصومين (ع ) در زندگى
اوليـاى گـرامـى اسـلام در زنـدگـى شـخـصـى خود به كار و كوشش اهميّت فراوان مى دانند و هرگز كار خود را به ديگرى واگذار نمى كردند. در حالات بعضى از اين اُسوه هاى فضيلت و پـاكى مى خوانيم كه در گرماى سوزان و طاقت فرسا، آنچنان كار مى كردند كه عرق از سر و صورت مباركشان سرازير مى شد و هنگامى كه اصحاب و ياران ايشان ، درخواست مى كردند كه اجازه دهند به جاى آنان كار كنند، به هيچ وجه نمى پذيرفتند.(91)
ايـن الگـوهـاى كامل رفتارى ، در كنار اين روش عملى ، به پيروان خود نيز سفارش مى كردند كه :
بـراى دنـيـاى خـود آن گونه كار كن كه گويا جاودانه زندگى خواهى كرد و براى آخرت خود نيز آنچنان بكوش كه گويا فرداخواهى مُرد!
دنيا براى آخرت
بـا دقـت در آيـات و روايـاتـى كـه در آنها به كار و تلاش تاءكيد و توصيه شده و بيكارى و خـمودى مورد نكوهش قرار گرفته است ، به روشنى درمى يابيم كه در تمام اين موارد، از كار، به عنوان وسيله و ابزارى در جهت زمينه سازى رشد و شكوفايى استعدادهاى خدادادى و در نهايت ، تـعـالى و تـكامل انسان نام برده شده است . چرا كه در نظر اسلام ، دنيا به منزله گذرگاهى اسـت كـه كـاروان زنـدگـى چند صباحى بيش در آن درنگ نخواهد داشت و در واقع ، دنيا و امكانات مـادى آن ، كـشـتـزارى اسـت كـه بـايـد تـوشـه حـيـات ابـدى را از آن فـراهـم نـمـود. از ايـن رو، دل بـسـتـن بـه جـلوه هـاى ظـاهـرى و چـنـد روزه دنـيـا و غـفـلت از مـقـصـد نـهايى ، از بزرگترين عوامل سقوط و انحطاط آدمى به حساب آمده است :