اسم الکتاب : نبوت المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 290
علم . قهرا آنها ایمان را یک امر الهامی و اشراقی میدانند . در قرآن
الهام و اشراق مورد انکار قرار نگرفته بلکه تأیید شده است . آن که شما
خواندید " « العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء » " حدیث است .
اتفاقا یک حدیث هم بیشتر نیست . ممکن است کسی بگوید ما حدیث را قبول
نداریم . ولی نه ، اصلا در خود قرآن مسأله الهام و اشراق و نور معنوی که
به قلب انسان القاء میشود ، آمده اما نه به این صورت که آن یک حساب
دارد و حساب علم و عقل انسان حساب جداگانه است که نتیجهاش این باشد
که تو اگر میخواهی به ایمان برسی عقلت را رها کن .
قرآن هرگز نمیگوید اگر میخواهی ایمان پیدا کنی عقلت را رها کن که مانع
ایمان است . قرآن ایندو را با یکدیگر منافی نمیبیند ، میگوید که تو از
طریق عقل خودت قدم بردار و از طریق تهذیب نفس هم قدم بردار و از ایندو
به یک نتیجه خواهی رسید . قرآن آیاتی دارد همینهایی که خواندیم که بشر
را دعوت به علم یعنی کشف قوانین طبیعت میکند و اینها را مؤیدی برای
خداشناسی میداند ، در عین حال این مطلب هم در قرآن هست : " « ان تتقوا
الله یجعل لکم فرقانا »" [1] یعنی اگر تقوای الهی پیشه کنید خداوند
در دل شما یک مایه تمیز قرار میدهد . این همان نور الهامی است . اما
نمیگوید اگر میخواهی به این برسی آن را رها کن . اینکه در شعر آمده است
که :
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بیتمکین بود
مؤید همین نظر من است نه مؤید نظر شما . نمیخواهد قائل به ضدیت میان
استدلال و اشراق و الهام بشود ولی میگوید آدمی که با اشراق و الهام میرود
با پای خودش دارد راه میرود ولی آدمی که با استدلال میرود مثل آدمی است
که بخواهد مسافتی را به پای چوبی طی کند و "
پای چوبین سخت بیتمکین بود
" ، پای چوبین در اختیار انسان نیست چون احتمال سقوط و لغزش زیاد است
. میخواهد بگوید استدلال خطاپذیر است . او از زبان یک عارف میخواهد به
یک فیلسوف بگوید آقای فیلسوف راه فلسفه راه خطاپذیر است ، نه اینکه
منکر بشود که اصلا این راه اشتباه است . البته پای چوبی از بیپا بودن
بهتر است . منکر نیست این مطلب را که با پای چوبین به جایی رفتن از
اینکه انسان هیچ پا نداشته باشد بهتر است ، اما میگوید پای چوبین هرگز
به پای
[1] انفال / . 29
اسم الکتاب : نبوت المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 290