responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : معاد المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 240
وحی پیغمبر روح الهی است ، امر الهی است اما این امر آمده و یک اثری‌ در زبان و مغز پیغمبر در یک جایی ایجاد کرد و این کلمات به وجود آمد ، دیگر روح خدا نیست ، تمام شد . بر می‌گردم به آن مثال که خواسته بودم جواب داده باشم به ایراد مقدری‌ که کسانی به استناد یا باطلاع از همان بیان شرودینگر دارند . عرض کردم‌ صرف اینکه یک انرژی فوق العاده‌ای از خورشید دائما به زمین می‌رسد ، نمی‌تواند توجیه کننده این باشد که در زمین یک اعمال ضد آنتروپی به وجود بیاید و از جمله حیات . مثال زدم به یخچال که در یخچال درست است که‌ اگر یخ تولید می‌شود به واسطه انرژی الکتریکی است که از سانترال برق‌ می‌آید و یا به واسطه آن نفتی است که در یخچالهای نفتی می‌سوزانند ، این‌ به ما یخ می‌تواند بدهد . در مجموعه هیچ عمل ضد آنتروپی پیدا نشده و اصل‌ آنتروپی سر جایش محفوظ است . شرودینگر هم در آن سخنرانی‌اش می‌خواهد همین را بگوید که اصل آنتروپی عوض نمی‌شود . ما هیچ منکر آن نیستیم ولی‌ تشکیل یخ به خودی خود محال است . باید یک مهندسی ، یک مخترعی ، یک‌ مبتکری آمده باشد یک چنین مجموعه‌ای را فکر کرده باشد و یک کارخانه‌ای هم‌ یک چنین مجموعه‌ای را ساخته باشد ، یک صاحبخانه‌ای هم دو شاخه را بزند به‌ پریز تا یخ درست شود . در این یخچال ماده هست ، انرژی هست ، اختراع هم‌ هست ، اما اختراع دیگر وجود ندارد ، یک دفعه کسی این اختراع را کرد و رفت . این عنصر سومی که در ذره بی‌انتها گفته شده یک چیزی نیست که‌ همراه بنده و شما باشد و در آن دنیا ( بعد از مرگ ) هم برود یک جاهایی‌ و بعد دو مرتبه بیاید . نه ، یک دخالتی است ، یک دست خارجی است که‌ از عهده ما بر نمی‌آید ، آن دست خداست ، دست خارجی است که این تکامل‌ را به وجود آورده است . در قیامت هم باز یک دست خارجی می‌آید . آن‌ دست خارجی و نفخه صور ( همان که در قرآن هم هست ) یکمرتبه همین مواد و انرژیها را عوض می‌کند ، کما اینکه این یخچال هم چیزی جز آهن و مس و چرم‌ و . . . نیست ولی با آن دخالت یک چیز دیگر شده است ، این مجموعه غیر از آن است . بنابر این به طور خلاصه توضیح بنده این است که اگر توجیه امور این دنیا احتیاج به قبول روح داشته باشد ، قیامت هم احتیاج دارد . اشکال عین هم‌ است ، هیچ فرقی نمی‌کند . اما اگر نه ، ما اینجا کاری به روح نداریم ، روی مشاهداتمان می‌گوییم تو حرف زدن را که قبول داری ، حافظه را که قبول‌ داری ، حالا حافظه عاملش روح است یا ماده ؟ ما با تو دعوا نداریم . در حدیث است که " « کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون » " همان‌ طوری که می‌خوابید می‌میرید و همان طوری که بیدار می‌شوید
اسم الکتاب : معاد المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 240
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست