responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : معاد المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 239
سرمایی ، گرمایی متلاشی می‌شود و از بین می‌رود و حفظ آن بسیار مشکل است‌ اما می‌بینی م هر قدر واحد کوچکتر می‌شود مصونیتش بیشتر می‌شود و حفاظتش‌ هم بیشتر ، کما اینکه سلولهای تناسلی این طور است . حشرات برای بقای‌ نسلشان در جایی تخم می‌گذارند و معمولا تخمها و دانه‌ها و همچنین جنین انسان‌ ( « فی قرار مکین ») محفوظ ترند و وقتی مقیاس یک شی‌ء از حدود ذره ( به‌ معنای شیمیایی ) هم پایین تر رفت و به حالت الکترون رسید ، این دیگر در واقع صد در صد مصونیت دارد و از باد و سرما و گرما و عوامل مکانیکی‌ محفوظ است . بنابر این هیچ اشکالی ندارد که ما قبول کنیم شخصیت یا منیت در سراسر وجود ما پراکنده باشد . وقتی می‌گوییم " پراکنده است " معنایش این‌ نیست که حتما تمام اعضای تشکیل دهنده وجود ما دو مرتبه زنده خواهد شد . همان طوری که اینجا گفته شده و قرائت فرمودند ، احیانا یکی از این‌ سلولها که مأمور زنده کردن مجدد هر فرد ماست ، آنقدر مقیاسش کوچک و ابعادش ریز باشد که اگر مثلا این آدم را گرگ خورد و بعد آن گرگ را هم‌ مثلا پلنگی خورد و آن ذره ته دریا و بالای کوه ، به هر صورت که در آمده‌ محفوظ است و آن ذره وارث تمام شخصیات و مکتسبات و از جمله حافظه است‌ . قیامت هم با متلاشی شدن همه چیز است : قبرها ، حیوانات ، همه چیز متلاشی می‌شود و همه حالت ضربه‌ای و منفصل پیدا می‌کنند . اگر چنین امکانی‌ بود ( چون قرآن مرتب می‌گوید : " « کذلک النشور »" ، " « کذلک‌ تخرجون »" آن ذره در آن روز شروع به نشو و نما می‌کند و ممکن است واقعا یک بدن دیگری با فرم و شکل دیگری باشد ولی او وارث تمام این قضایاست ، بنابر این می‌تواند همه اینها را ادامه بدهد . جناب آقای مطهری فرمودند که اگر به گفته کتاب ذره بی‌انتها آن عنصر سوم است که می‌آید این کار می‌کند هیچ اشکالی ندارد . اینجا لازم است بنده‌ یک توضیح عرض کنم که با آنکه در آنجا سه عنصر قائل شدیم : عنصر ماده ، عنصر انرژی و عنصر به اصطلاح امر یا اراده یا روح ، این استفاده را از آن‌ بیان ذره بی‌انتها نمی‌شود کرد که پس آن عنصر همان روحی است که ما می‌گوییم ، آن عنصر سوم با عنصر اول و دوم فرق دارد ، آن یک عنصر رهگذری‌ است . یک حیوان یا یک موجودی وجود داشت ، " « و بدأ خلق الانسان من‌ طین »" از گل هم شروع شده بود ولی یک نفخه روحی شد : " « و نفخت فیه‌ من روحی »" با این تلنگری که خدا زد ، با این عمل کاتالیزر و تحریکی که‌ خدا کرد ، از حالت ما قبل انسانی آمد به صورت انسانی ولی دیگر آن تلنگر باقی نیست ، کما اینکه قرآن روحی است از جانب خدا ولی ما مرتب قرآن‌ را ورق بزنیم و بگوییم من می‌خواهم روح را پیدا کنم ، خدا را در آن پیدا کنم نمی‌شود .
اسم الکتاب : معاد المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 239
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست