اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 676
محسوب مىشود كه ميتواند آنها را از نابودى نجات دهد و در ادامه مجاهدات خود
پيروز گرداند. كسانى كه بر تقيه بطور دربست قلم بطلان ميكشند معلوم نيست براى
اينگونه موارد چه طرحى دارند؟ آيا نابود شدن خوب است و يا ادامه مبارزه بشكل صحيح
و منطقى؟ راه دوم همان تقيّه است و راه اول چيزى است كه هيچ كس نميتواند آن را
تجويز كند. [1]
مسلمانان راستين، دستپروردگان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله روح مقاومت
عجيبى در برابر دشمنان داشتند، بعضى از آنها همچون «پدر عمار» حتى حاضر نمىشدند
جملهاى با زبان مطابق ميل دشمن بگويند، هر چند قلبشان مملو از ايمان به خدا و عشق
به پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و در اين راه جان خود را نيز از دست مىدادند.
و بعضى همچون خود «عمار»، كه حاضر مىشدند با زبان جملهاى بگويند باز وحشت سر
تا پاى وجودشان را فرا مىگرفت، و خود را مسئول و مقصر مىدانستند، و تا پيامبر
صلى الله عليه و آله به آنها اطمينان نمىداد كه عملشان به عنوان يك تاكتيك براى
حفظ جان خويشتن شرعاً جايز بوده است آرام نمىيافتند!
در حالات «بلال» مىخوانيم هنگامى كه اسلام آورد، و شجاعانه به دفاع از منطق
اسلام و حمايت از پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست، مشركان او را تحت فشار شديد
قرار دادند، تا جائى كه او را به ميان آفتاب سوزان مىكشاندند و صخره بزرگى روى
سينه او مىگذاشتند و به او مىگفتند: بايد به خدا مشرك شوى.
او خوددارى مىكرد و در حالى كه نفسهايش به شماره افتاده بود، پيوسته مىگفت: «احد، احد» (او خداى يگانه
است او خداى يكتاست) سپس ميگفت بخدا سوگند اگر مىدانستم سخنى از اين ناگوارتر بر
شما است آن را مىگفتم! [2]
و در حالات «حبيب بن زيد» انصارى مىخوانيم هنگامى كه «مسيلمه كذاب» او را دستگير كرده بود، از او
پرسيد آيا تو گواهى مىدهى كه محمّد رسول خدا است؟