اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 600
دقت در آيات قصاص در قرآن مجيد جواب اين اشكالات را روشن مىسازد (وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ).
زيرا از بين بردن افراد مزاحم و خطرناك گاه بهترين وسيله براى رشد و تكامل
اجتماع است، و چون در اينگونه موارد مسأله قصاص ضامن حيات و ادامه بقا مىباشد
شايد از اين رو قصاص به عنوان غريزه در نهاد انسان گذارده شده است.
نظام طب، كشاورزى، دامدارى همه و همه روى اين اصل عقلى (حذف موجود خطرناك و
مزاحم) بنا شده زيرا مىبينيم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع مىكنند، و يا به
خاطر نمو گياه شاخههاى مضر و مزاحم را مىبرند، كسانى كه كشتن قاتل را فقدان فرد
ديگرى مىدانند تنها ديد انفرادى دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگيرند و
بدانند اجراى قصاص چه نقشى در حفاظت و تربيت ساير افراد دارد در گفتار خود تجديد
نظر مىكنند، از بين بردن اين افراد خونريز در اجتماع همانند قطع كردن و از بين
بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است كه به حكم عقل بايد آن را قطع كرد، و ناگفته پيدا
است كه تاكنون هيچكس به قطع شاخهها و عضوهاى فاسد و مضر اعتراض نكرده است، اين
در مورد ايراد اول.
در مورد ايراد دوم بايد توجه داشت كه اصولا
تشريع قصاص هيچگونه ارتباطى با مسأله انتقامجوئى ندارد، زيرا انتقام به معنى
فرونشاندن آتش غضب به خاطر يك مسأله شخصى است، در حالى كه قصاص به منظور پيشگيرى
از تكرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالتخواهى و حمايت از ساير افراد
بىگناه مىباشد.
در مورد ايراد سوم كه قاتل حتماً مبتلا به مرض
روانى است و از اشخاص عادى ممكن نيست چنين جنايتى سر بزند، بايد گفت: در بعضى
موارد اين سخن صحيح است و اسلام هم در چنين صورتهائى براى قاتل ديوانه يا مثل آن
حكم قصاص نياورده است، اما نمىتوان مريض بودن قاتل را به عنوان يك قانون و راه
عذر عرضه داشت، زيرا فسادى كه اين طرح به بار مىآورد و جرئتى كه به جنايتكاران
اجتماع مىدهد براى هيچكس قابل ترديد نيست، و اگر استدلال در
اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 600