اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 55
نخست به
هنگام نهضت علمى اروپا (رنسانس) كه جوامع علمى و سياسى توانستند خود را از زير
فشار حكومت كليسا، رها سازند، چنان موجى بر ضد مذهب (البته عمدتاً مذهب مسيحيت،
چرا كه مذهب رائج آن محيط همان بود) در اروپا به وجود آمد كه مسائل الحادى در همه
جا مطرح مىشد، مخصوصاً از نفوذ فلاسفه و علماى علوم طبيعى براى نفى همه مبانى
مذهبى كمك گرفتند، به گونهاى كه كليسا به كلى از رونق افتاد، و علماى مذهبى اروپا
سخت منزوى شدند، و اعتقاد به وجود خدا و معجزه و رستاخيز و كتب آسمانى در رديف
خرافات قرار گرفت، و فرضيه تقسيم دورانهاى بشر به چهار دوران (دوران افسانهها و
اساطير- دوران مذهب- دوران فلسفه- دوران علم) براى بسيارى مسلم گشت، و طبق اين
تقسيمبندى دوران مذهب مدتها پيش از دوران ما پايان گرفته بود!
عجب اينكه در
كتب جامعهشناسى امروز كه تكامل يافته جامعهشناسى آن زمان است اين مسأله به عنوان
يك اصل مسلم فرض شده كه مذهب يك عامل طبيعى دارد، حال اين عامل، «جهل» است يا
«ترس» يا «نيازهاى اجتماعى» و يا «مسائل اقتصادى» در آن اختلاف نظر وجود دارد!!
درست است كه
مذهب حاكم، يعنى كليساى قرون وسطى، مىبايست به خاطر خودكامگيها و بىرحمىها و
بدرفتارىها نسبت به توده مردم عموماً، و علماى علوم طبيعى خصوصاً، و نيز به خاطر
فرو رفتن در تشريفات و تجملات و فراموش كردن قشرهاى محروم، كفاره اعمال خود را
بپردازد، ولى عيب كار اين است كه سخن تنها از پاپ و كليسا نبود بلكه از كل مذاهب
جهان بود.
«كمونيستها» نيز با تمام قدرت براى محو مذهب به
ميدان آمدند و تمام وسائل تبليغاتى و افكار فلاسفه خود را براى اين كار استخدام
كردند، و با تمام توان كوشيدند كه مذهب را افيون جامعه معرفى كنند!
ولى مىبينيم
كه اين امواج عظيم ضد مذهبى نتوانست ريشههاى مذهب را از اعماق دلها بركند، و نشاط
و جوشش مذهبى را پايان دهد، به طورى كه ما امروز با چشم خود مىبينيم كه احساسات
مذهبى از نو شكوفا شده و حتى در كشورهاى
اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 55