اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 33
بنابراين
درست است كه مذهب مىتواند دردها و آلام روحى انسان را تسكين دهد، ايمان به خدا او
را از احساس تنهائى به هنگام از دست رفتن عزيزان و دوستان و بزرگان رهائى بخشد، و
خلأ ناشى از فقدان آنها را پر كند، ولى اين يك اثر است نه يك انگيزه.
انگيزه اصلى
مذهب كه بسيار منطقى به نظر مىرسد در درجه اول همان است كه قبلًا به آن اشاره شد،
انسان خود را با نظامى در جهان هستى روبهرو مىبيند كه هر قدر بيشتر درباره آن
مىانديشد به عمق و پيچيدگى و عظمت آن آشناتر مىشود، او هرگز نمىتواند حتى
پيدايش يك «گل» را با آن همه ظرافت و ساختمان عجيب و يا پيدايش يك «چشم» را با آن
سيستم بسيار ظريف و دقيق و پيچيده مولود طبيعت بىشعور و تصادفهاى كور و كر
بداند، و اينجا است كه به سراغ مبدأ اين نظام مىرود.
البته امور
ديگرى نيز به اين معنى كمك مىكند كه قبلًا به آن اشاره كرديم.
و عجب اينكه
همان «اينشتاين» كه چنين فرضيهاى را پيشنهاد مىكند در جاى ديگر سخن خود را عوض
كرده و اعتقاد خود را به پديدآورنده جهان هستى و ايمان راسخ خود را به آن مبدأ
بزرگ به نحو ديگرى ابراز داشته كه بسيار جالب است، و نشان مىدهد او منكر اعتقادى
است كه با خرافات آميخته باشد نه منكر يك توحيد خالص و خالى از هرگونه خرافه.
او مىگويد:
«يك معنى واقعى از وجود خدا وراى اين اوهام وجود دارد كه عده كمى آن را
دريافتهاند سپس اعتقاد خود و دانشمندان بزرگ را به يك نوع اعتقاد مذهبى كه آن را
به نام «احساس مذهبى آفرينش» يا «وجود» ناميده، و در جاى ديگر از آن به عنوان
«تحيّر شعفآورى از نظام عجيب و دقيق كائنات» ياد كرده اظهار مىدارد.
و جالبتر
اينكه او مىگويد: «اين ايمان مذهبى چراغ راه كاوشهاى زندگى دانشمندان است».
[1]