اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 32
و از آن
بالاتر هنگامى كه امروز حركتهاى عميق و جنبشهاى اسلامى را بر ضد استعمارگران-
مخصوصاً در عصر حاضر- در برابر سلطه شرق و غرب و قيام مردم فلسطين را در برابر
سلطه صهيونيسم مشاهده مىكنند راهى ندارند جز اينكه در تحليلهاى خود شك كنند،
بگذريم از كسانى كه گرفتار حصار در حصارند و نمىتوانند حتى آفتاب روشن را ببينند.
به هر حال با
توجه به تاريخ امروز و گذشته مخصوصاً در مورد اسلام به خوبى روشن مىشود كه مذهب
بر خلاف زعم آنها نه تنها ماده مخدر و افيون نيست بلكه سبب پيدايش نيرومندترين و
پرجاذبهترين حركتهاى اجتماعى است، مسائل اقتصادى نيز بخشى از زندگى انسان را
تشكيل مىدهد و منحصر كردن انسان را در بعد اقتصادى بزرگترين خطا در شناخت انسان و
انگيزهها و تمايلات عالى او است.
4- فرضيه
نيازهاى اخلاقى
«اينشتاين» در بحثى تحت عنوان مذهب و علوم
مىگويد: با كمى دقت معلوم مىگردد كه هيجانات و احساساتى كه موجب پيدايش مذهب شده
بسيار مختلف و متفاوت است ... سپس بعد از ذكر فرضيه ترس اضافه مىكند:
ويژگى
اجتماعى بودن بشر نيز يكى از عوامل پيدايش مذهب است يك فرد مىبيند پدر و مادر،
كسان و خويشان و رهبران و بزرگان مىميرند، و يك يك اطراف او را خالى مىكنند، پس
آروزى هدايت شدن، دوست داشتن، محبوب بودن، و اتكاء و اميد داشتن به كسى زمينه قبول
عقيده به خدا را در او ايجاد مىكند. [1]
به اين ترتيب
او مىخواهد يك انگيزه اخلاقى و اجتماعى براى پيدايش مذهب فرض كند.
باز در اينجا
مىبينيم پيشنهاد كنندگان اين فرضيه «اثر» را با «انگيزه» اشتباه كردهاند، در
حالى كه مىدانيم هر اثرى الزاماً انگيزه نيست، ممكن است به هنگام حفر يك چاه عميق
به يك گنج دست يابيم، اين يك «اثر» است، در حالى كه مسلماً محرك و انگيزه اصلى ما
براى حفر چاه چيزى ديگر يعنى به دست آوردن آب بوده است نه كشف يك گنج.