اسم الکتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 165
بازمىگردم كمّ و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، درست در همين هنگام كه در
چنين فكرى بودم آن حضرت نشست (گوئى تمام فكر مرا خوانده بود) رو به سوى من كرد و
گفت: اى على بن اسباط! خداوند كارى را كه در مسأله امامت كرده همانند كارى است كه
در نبوت كرده است، گاه مىفرمايد: «وَ
آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» «ما به يحيى در
كودكى فرمان نبوت و عقل و درايت داديم» و گاه درباره انسانها مىفرمايد «حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ
سَنَةً ...» «هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل به چهل سال
رسيد ...» بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد
در قدرت او است كه آن را در چهل سال بدهد [1].
ضمناً اين آيه پاسخ دندانشكنى است براى خردهگيرانى كه مىگويند على عليه
السلام نخستين كسى نبود كه از ميان مردان به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان
آورد، چرا كه در آن روز كودك دهساله بود و ايمان كودك دهساله پذيرفته نيست.
ذكر اين نكته نيز در اينجا بىمناسبت نيست كه در حديثى از امام على بن موسى
الرضا عليه السلام مىخوانيم كه جمعى از كودكان در زمان كودكى حضرت يحيى به سراغش
آمدند و گفتند اذهب بنا نلعب: «بيا برويم و با هم بازى كنيم»! او در جواب فرمود:
ما للعب خلقنا: «ما براى بازى كردن آفريده
نشدهايم» اينجا است كه خداوند درباره او فرمود «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا»[2]
البته بايد توجه داشت منظور از «لعب» در اينجا سرگرميهاى بيهوده و به تعبير
ديگر بيهودهگرائى است، اما گاه مىشود لعب و بازى هدفى را تعقيب مىكند، هدفى
منطقى و عقلانى، مسلماً اينگونه بازيها از اين حكم مستثنى [3]