اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 91
پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! چرا كه اگر آنها را
باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآيد.
پروردگارا! اينها دو ضرر دارند: نخست اين كه امكان دارد مؤمنين را هم گمراه
نمايند. ديگر اين كه نسل آنها هم نسل كافر و بى ايمانى خواهد بود. بدين جهت همه
آنها را نابود كن.
نه طراوتى نه برگى نه گلى نه ميوه دارم
متحيّرم كه دهقان به چه كار هِشت ما
را
چنان انسانهايى و چنين درختانى جز نابودى، شايستگى ديگرى نخواهند داشت.
دعاى حضرت نوح عليه السلام مستجاب، و فرمان عذاب صادر گشت؛ از يك سو طوفان از
زمين و آسمان شروع به وزيدن كرد، و از سوى ديگر همه جا را آب فرا گرفت. آرى همان
آب كه مايه حيات است و بدون آن هيچ موجودى قادر به ادامه حيات نيست، مأمور عذاب
قوم نوح شد! تنها پناهگاه، كشتى نوح بود كه آن حضرت و انسانهاى با ايمان در آن
سكنى گزيده بودند.
حضرت نوح عليه السلام با صبر و حوصله و مدارا مأموريّت را تا آخرين مرحله طبق
خواست خداوند انجام داد.
امّا حضرت يونس پس از چهل سال دعوت، و پيوستن دو نفر از قومش به آئين
يكتاپرستى، نزول عذاب خداوند بر آنها نيز قطعى شد، و زمان آن نيز مشخّص گشت.
حضرت يونس عليه السلام كه مىبايست تا آخرين لحظات در ميان قومش باشد، و آخرين
تلاشها را براى نجات آنها انجام دهد. اندكى شتاب كرد، قومش را ترك، و به سوى دريا
حركت كرد، و سوار بر كشتى شد تا از محلّ وقوع عذاب الهى دور شود. همين تعجيل باعث
شد كه خداوند كيفرى سخت براى او در نظر بگيرد. هر چند كار او جرم و گناه محسوب
نمىشد؛ بلكه ترك اولى به حساب مىآمد. [1] خداوند متعال داستان كيفر و گرفتارى حضرت يونس را در آيات
139 تا 144 سوره صافّات آورده است كه به شرح آن به صورت گذرا مىپردازيم:
[1]. ترك اولى يعنى ترك برتر، و
انجام فعل خوب؛ مانند اين كه انسان مشغول نماز مستحب شود و به دنبال برآوردن حاجت
برادر مسلمانش نباشد.
اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 91