پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به سوى تو دعودت كردم (كه ايمان بياورند)
...
سپس من آنها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت كردم، سپس آشكارا و پنهان
حقيقت توحيد و ايمان را براى آنها بيان داشتم.
حقيقتاً تحمّل و مداراى حضرت نوح عليه السلام فوقالعاده زياد بود، كه توانست
اين گونه با قوم خود عمل كند، و آنها را تحمّل نمايد؛ كارى كه ديگران حتّى با همسر
و فرزندان خويش انجام نمىدهند، تا چه رسد با دشمنانشان!
پس از نهصد و پنجاه سال تبليغ و زحمت، خداوند متعال خطاب به نوح فرمود:
جز آنها كه (تاكنون) ايمان آوردهاند، ديگر هيچ كس از قوم تو ايمان نخواهد
آورد. پس، از كارهايى كه مىكردند، غمگين مباش.
هنگامىكه آن حضرت از هدايت بقيّه قومش نااميد شد، آنهارا نفرينكرد؛ امّا نه
نفرينى از سر انتقام، بلكه نفرين مستدلّ و دلسوزانه! وى خطاب به خداى خويش عرض
كرد: