اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 72
بيچاره انسان! سرآمد زندگىاش (زمان مرگش) نامعلوم، علل و عوامل بيماريهايش
ناپيدا و مجهول، كردار و رفتارش در جائى محفوظ (و بايد روزى پاسخگو باشد)، پشهاى
او را آزار مىدهد، قطرهاى آب يا اندكى غذا (راه تنفّسش را مىبندد و) او را
مىكُشد، و (اندكى) عرق او را متعفّن و بدبو مىسازد! انسانى كه اين قدر ضعيف و ناتوان است، اگر توجّه به ضعف خويش داشته باشد،
متكبّر نمىشود!
انسانى كه ابتدايش نطفهاى متعفّن و بىارزش، و انتهايش مردارى بدبو و مشمئز
كننده، و در اين بين هم حامل نجاسات است، به چه چيز خويش فخر مىفروشد!
انسانى كه با ويروسى- كه به چشم نمىآيد- بيمار و درمانده مىشود، چرا تكبّر
مىكند!
اگر انسان لحظهاى به بيماريهاى لاعلاج سرطان و ايدز و مانند آن، كه تمام تلاش
دانشمندان جهان براى علاج آن تاكنون بى نتيجه مانده، انديشه كند، تكبّر نمىورزد.
سكته بسيار ساده رخ مىدهد، زيرا خون در داخل رگها حالت انعقاد ندارد و همواره
روان است، ولى اگر بر اثر عواملى براى چند لحظه شروع به انعقاد كند، تبديل به
لختهاى از خون مىشود كه وقتى به رگهاى باريكتر مغز يا قلب مىرسد، آن را مسدود
مىنمايد و همين امر ساده باعث سكته مىشود!
بشر كه به اين آسانى سكته مىكند، و با مرگ فاصله چندانى ندارد، و سراسر وجودش
عجز و ناتوانى است، چگونه متكبّر مىشود!
گذشته از همه اينها، فرض كنيم انسان بيمار نشود، و دچار حوادث و بلاياى طبيعى
نظير سيل و زلزله و صاعقه و مانند آن هم نگردد، و هيچ گونه عارضهاى بر او تحميل
نشود، ولى مگر مىتواند همواره جوان و شاداب و پر نشاط باقى بماند؟ آيا هميشه
نيرومند و پرقدرت باقى خواهد ماند؟ قرآن مجيد در پاسخ اين سؤال در آيه 68 سوره
ياسين مىفرمايد:
اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 72